چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

چگونه شخصیت پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

ایجاد شخصیت پرنفوذ و قابل اعتماد  به همراه پوشش و ویژگی‌های ظاهری   اهمیت بسیاری دارد.

تمام کارآفرین‌ها و مدیران ارشد شرکت‌هایی که به عنوان برند در دنیا فعالیت دارند،

از نظر کارکنان و حتی رقیبان خود دارای شخصیتی با پرستیژ و قابل اعتماد هستند.

داشتن نفوذ و پرستیژ برای نمایندگانی که در جلسات مذاکره حضور دارند نیز بسیار مهم و  حیاتی است.

داشتن چنین ویژگی نیازمند توجه به یک سری رفتارهایی است که شاید در نگاه اول مهم به نظر نرسد،

اما در نهایت این رفتارها  می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را به همراه داشته باشد.

برای اینکه بتوانیم در محیط کار و حتی زندگی شخصی خود قابل اعتماد و پرنفوذ باشیم

لازم است برخی ویژگی‌ها را از چهارچوب رفتاری خود حذف و رفتارهایی جدید را جایگزین کنیم.

برخی از این موارد در نگاه اول بسیار ساده و ابتدایی به نظر می‌رسند

ولی رعایت آن‌ها می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را برای ما به همراه داشته باشد.

 

 عوامل مخرب برای ایجاد اعتماد و نفوذ

  • منفی گرایی

ذهن انسان به گونه‌ای ساخته شده است که کلاً نظر منفی به وقایع و اتفاق‌های پیرامونی دارد.

به عنوان مثال اگر یکی از عزیزان ما به‌طور ناگهانی در زمان همیشگی به منزل برنگردد

و یا در مدت زمان نسبتاً طولانی از یکی از عزیزان خود خبری دریافت نکنیم چه گزینه‌هایی در ذهن به وجود می‌آید؟

آیا فکر می‌کنیم که با دوستان خود اوقات خوبی را سپری می‌کند و کلاً در حال خوش گذرانی است؟

خیر، ذهن دائماً به این گزینه‌ها می‌رسد که نکند تصادف کرده و یا در کدام بیمارستان و یا کلانتری باید دنبالش بگردم!

این منفی نگری در زمان‌های ابتدایی عصر بشریت بسیار به بقا و حفظ نسل بشر کمک کرده است.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

از طرفی دیگر ذهن به محرک‌های منفی واکنش بیشتری نشان می‌دهد.

این مورد را می‌توان در اخبار و سایت‌های خبری به راحتی مشاهده کرد.

چراکه خبرهای منفی و ناراحت کننده بیشترین بازدید و استقبال را دارند.

این منفی نگری باعث می‌شود که ما را به سمت شکایت و غر زدن هدایت کند.

این روزها که کشور در شرایط مطلوب اقتصادی به سر نمی‌برد

تنها چیزی که از گوشه و کنار به ما می‌رسد خبرهای منفی، شکایت از اوضاع اقتصادی و غر زدن به این و اون است.

غر زدن و شکایت از هر اتفاق و داستانی که پیش می‌آید کاری نیست که افراد پرنفوذ و قابل اعتماد انجام دهند.

این افراد شرایط را آن‌گونه هست مشاهده و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند

یعنی از شکایت و غر زدن پرهیز کرده و می‌گویند:

« بله این شرایط هست و من با توجه به این شرایط چه کاری باید انجام دهم؟»

 

  • بهانه تراشی

بهانه تراشی و در رفتن از زیر باز مسئولیت کار افراد پرنفوذ و قابل اعتماد نیست.

این افراد با روحیه قوی و محکم، تمام مسئولیت‌هایی که بر عهده‌شان است را به خوبی انجام می‌دهند

اگر هم اشتباهی در کارشان باشد ( البته هست چون همه انسان هستیم و هیچ کسی کامل نیست) آن می‌پذیرند و درصدد جبران آن بر می‌آیند

اگر نتوانیم ۱۰۰ درصد مسئولیت کارهایمان را بر عهده بگیریم نباید انتظار داشته باشیم که فردی قابل اعتماد در نزد دیگران باشیم.

احتمالاً در اطراف ما افرادی هستند که همیشه تقصیرها را گردن دیگران می‌اندازند و دائماً به دنبال مقصر هستند

آیا به چنین فردی می‌توان اعتماد کرد؟ کمی محکم می‌توان گفت که پاسخ خیر است.

 

  • قضاوت کردن

قضاوت کردن از جمله صفاتی است که بسیار در مورد آن صحبت شده و در هر جلسه و کلاسی به زیان‌های اون پرداخته می‌شود

فقط در همین حد اشاره کنم که افراد پرنفوذ از قضاوت کردن و برچسب زدن بر روی دیگران پرهیز می‌کنند

و به انسان‌ها آن‌طور که هستند توجه دارند.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

قضاوت در جلسه مذاکره و همین‌طور در محل کار باعث گمراهی و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب می‌شود.

 

  • اغراق و داستان‌گویی بی مورد

تعریف کردن داستان‌های بی مورد، ارائه توضیحات زیاد، اغراق کردن در انجام کارها و وظایف کارهایی نیست که یک فرد پرنفوذ و دارای پرستیژ انجام دهد.

افرادی که داستان‌گویی بیش از حد دارند و در توصیف‌های خود اغراق می‌کنند

شاید به‌عنوان افراد باحال و سرگرم کننده شناخته شوند

ولی بیشتر حرف‌هایشان قابل اعتماد نخواهد بود.

در این قسمت قصد نداریم که بگوییم داستان‌گویی نداشته باشید و برای کارهای خود توضیح ندهید

ولی اگر در هر چیزی زیاده روی شود قطعاً از ارزش و اعتبار آن کم خواهد شد.

اغراق کردن و توضیحات زیاد نهایتاً ما را به سمت بیان مطالبی هدایت می‌کند که واقعیت ندارد و دروغ است.

برای داشتن شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد نباید خود را به سمتی ببریم که منجر به بیان دروغ شود.

 

  • غیبت کردن

غیبت کردن کار انسان‌های ضعیف هست

افراد پرنفوذ و دارای پرستیژ هیچ‌وقت در غیاب فردی از وی صحبت نمی‌کنند

و حرف‌های خود را رودررو و در حضور آن فرد بیان می‌کنند.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

غیبت کردن هم جزو صفاتی است که زیاد در موردش صحبت شده ولی توجه به این نکته ضروری است که

فردی که از دیگران به شما حرف می‌زند حتماً از شما هم به دیگران می‌گوید و چنین فردی قابل اعتماد نیست.

 

  • تعصب بی مورد

افراد پرنفوذ و قابل‌اعتماد می‌دانند که پای فشاری بر روی مواضع خود، کاری را از پیش نمی‌برد.

این افراد در طرز نگاه و رفتار خود از انعطاف‌پذیری خاصی برخوردار هستند

چراکه هم به خواسته‌های خود توجه دارند و هم خواسته‌های طرف مقابل.

هرکسی بر مبنی ادراک خود عمل می‌کند و افرادی که بانفوذ و قابل‌اعتماد هستند اول تلاش می‌کنند از ادراک دیگران مطلع شوند.

این افراد سعی می‌کنند به جای اصرار بی‌مورد به راه‌حل بی اندیشند و در مسائل مختلف از خود انعطاف نشان می‌دهند.

 

عوامل مخرب برای ایجاد اعتماد و نفوذ

در بالا صفاتی را بیان کردیم که افراد بانفوذ و قابل‌اعتماد انجام نمی‌دهند.

 

اما امروزه روانشناسان و متخصصان عادت‌های فردی و سازمانی، معتقد هستند

برای اینکه عاداتی در ما شکل بگیرید، تنها حذف برخی رفتارها موثر نیست

و باید حتما جایگزین های مناسبی برای آنها داشت، تا بتوان آن رفتار را در خود نهادینه و به عادات رفتاری ثابت تبدیل کرد.

در ادامه به برخی رفتارهایی که می‌تواند به ما کمک کند تا فردی قابل اعتماد و دارای شخصیت پرنفوذی باشیم، می‌پردازیم.

 

  • صادق باشیم

آیا می‌توان به کسی که به اصطلاح یک روده راست در شکم خود ندارد اعتماد کرد؟

صداقت داشتن به ما کمک می‌کند که دیگران روی حرف ما حساب کنند.

و از قدیم هم گفتند که حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

تمام این اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل‌ها نشان دهنده اهمیت راست‌گویی و صداقت داشتن است.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

در مورد صداقت می‌توان بسیار صحبت کرد و مطلب نوشت،

ولی این روزها صداقت داشتن در حرف، ساده اما در عمل کاری بسیار سخت است.

 

  • رک و راست باشیم

منظور از رک و راستی، ضد حال و برخورد تند نیست.

رک و راستی به این معنی که در تعاملات روزانه، خودمان باشیم و نقش بازی نکنیم.

احساسات خود را بیان کنیم و اگر از رفتار فردی ناراحت شدیم با او مطرح کنیم.

انباشته کردن اتفاق‌های کوچک باعث انباشته شدن کدورت و ناراحتی بیشتر، در درونمان می‌شود

و به همین دلیل بدون اینکه متوجه باشیم، احساس منفی را از خود منعکس و نشان می‌دهیم.

در رک و راست بودن نیاز به موقعیت شناسی هم هست.

چراکه بسته به شرایط شاید لازم باشد میزان بروز احساسات را کنترل کرد.

اما آنچه اهمیت دارد این است که حتماً مواردی که شما را ناراحت می‌کند به آرامی و دوستانه بیان شود.

روراستی بیشتر مساوی است با اعتماد بیشتر.

 

  • دیگران را ببخشیم

فردی که می‌خواهد پرنفوذ و دارای مقامی بالا نزد دیگران باشد،

باید بتواند کدورت و کینه را از درون خود پاک کند.

منظور از پاک کردن، فراموش کردن آن نیست. بلکه باید این خاطرات را در ذهن داشت و درس آن را گرفت،

( به این صورت که از خود بپرسیم؛

چه کاری باید انجام شود تا این اتفاق و فرصت مشابه، برای سوء استفاده احتمالی ایجاد نشود؟ )

ولی کینه ناراحتی را نباید با خود حمل کرد.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

داشتن کینه و ناراحتی از دیگران مانند بارهای اضافی است که نمی‌گذارد ما به قله‌های مورد نظر خود برسیم.

در این مسیر هر چه سبک‌تر باشید، مسیر را سریع‌تر و راحت‌تر طی خواهید کرد.

 

  • دیگران را بی‌دلیل دوست داشته باشیم

برخی ممکن است خوبی کنند و چشم به جبران خوبی خود داشته باشند.

ولی برای ساختن اعتماد و نفوذ در دیگران نباید به امید جبران، به دیگران خوبی کرد.

دوست داشتن و منتقل کردن این حس، اگر بدون دلیل و بی چشم‌داشت صورت گیرد

قطعاً کمک می‌کند تا دیگران به سمت ما هدایت شوند.

حتی از افرادی که با شما به خوبی رفتار نمی‌کنند و منتقد سرسخت شما هستند هم به خوبی یاد کنید

و از ادبیات مثبت استفاده کنید. و از تخریب و ادبیات بد برای رقبای خود پرهیز کنید.

برای همه آرزوها و خواسته‌های خوب داشته باشید.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

  • به گفته‌های خود عمل کنیم

تلاش برای بی‌عیب بودن کار بیهوده‌ای است.

چون انسانی نیست که وقتی به گذشته خود نگاه کند، خود را بی‌عیب و نقص ببیند.

برای اینکه شخصیتی پرنفوذ و قابل‌اعتماد داشته باشیم لازم نیست که بی‌عیب باشیم.

ولی می‌توانیم حداقل به حرف‌ها  و گفته‌های خود عمل کنیم.

داشتن مسئولیت‌پذیری و انجام کارهایی که باید انجام شود می‌تواند از ما شخصیتی قابل‌اعتماد و پرنفوذ بسازد.

 

اگر شما چنین فردی هستید و یا با این افراد برخورد داشته اید، لطفا برخی از صفاتی که به نظر شما مهم است، ولی به آن اشاره نشده را در بخش نظرها با ما به اشتراک بگذارید.

 

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

همه مذاکره‌کنندگان معتقد هستند، هر فردی که وارد مذاکره می‌شود باید بتواند طرف مقابل خود را متقاعد کند

در غیر این صورت هرچه قدر آماده باشد و تکنیک‌های مختلفی را در طول مذاکره به کار بگیرد،

به نتیجه مورد نظر خود دست پیدا نمی‌کند.

این مقاله با عنوان چند تکنیک ساده برای متقاعدسازی به نکاتی ساده اما کاربردی در مذاکره می‌پردازد.

اما لازم است در ابتدا تعریف خود را از متقاعدسازی ارائه کرده و سپس به تکنیک‌های آن بپردازیم.

 

تعریف متقاعدسازی

معنی کلمه متقاعدسازی در فرهنگ دهخدا به این صورت آمده است:

« پذیرفتن، قبول کردن و باور کردن آنچه در اول نمی‌پذیرفت، به دلیلی که شنید.»

بر اساس این تعریف می‌توان دریافت که زمانی می‌توان فردی را قانع کرد که به دلیل شنیده‌ها،

مطلبی را قبول کند که تا قبل از آن نمی‌پذیرفت.

به عبارت دیگر ارائه سخن و مطلبی که بر روی دیگری تأثیر گذاشته تا با میل درونی خود ترغیب به پذیرش و یا انجام آن کار شود.

از تعاریف بالا می‌توان به این نتیجه رسید که متقاعدسازی دارای دو عنصر بسیار مهم است.

یکی فردی که قرار است متقاعد به پذیرش امری شود ( متقاعد شونده)

و دیگری فردی که با ارائه ادله و بیان خود، طرف مقابل خود را به کاری ترغیب می‌کند ( متقاعدکننده)

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

در جلسات مذاکره هر کدام از طرفین سعی دارند تا مواضع و اهداف خود را به نحوی بیان کنند که طرف مقابل مجاب به پذیرش آن شود.

و برای این کار هم از تکنیک‌ها  و روش‌های متنوعی استفاده می‌شود.

اما در بیشتر موارد توجه به یک نکته بسیار مهم، از نظر دور می‌ماند که برای متقاعدسازی بسیار حیاتی است.

و آن توجه به خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل است.

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که

در جلسه‌ای هر چه تلاش می‌کنید و با وجود اجرای تکنیک‌های زیاد موفق به تأثیرگذاری بر روی طرف مقابل نمی‌شوید

و یا عکس آن، تنها با یک جمله ساده طرف مقابل شرایط و مواضع شما را به راحتی قبول می‌کند.

این امر اتفاقی نیست

چراکه در مورد اول به نیازها و خواسته‌های طرف مقابل توجه نشده و در مورد دوم به صورت ناخودآگاه نیازهای وی بیان شده است.

 

شناسایی ظرف نیازهای مخاطب

یکی از عناصر مهم در متقاعدسازی،

ویژگی‌های شخصی و نیازهای فردی است که قرار است مجاب و متقاعد به انجام کاری شود.

بر این اساس لازم است که شناخت درستی از طرف مقابل خود داشته باشیم.

ویلیام گلسر(William Glasser) در کتاب خود با عنوان تئوری انتخاب

پنج نیاز اساسی بقاء، آزادی، پیشرفت، تفریح و تعلق را برای هر انسانی در نظر گرفته است.

به گفته وی همه انسان‌ها ۵ نیاز اساسی دارند اما اندازه هر کدام متفاوت است

و این نیازهاست که دلیل انجام و یا انجام ندادن کاری را شکل می‌دهد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

فرض کنید فردی وارد مغازه تجهیزات پزشکی شده و اقدام به خرید ویلچر کرده است.

دلیل خرید این فرد را بر اساس هر ۵ نیاز اساسی گلسر بررسی می‌کنیم.

نیاز به بقاء

ممکن است این فرد به دلیل عدم تحرک خود یا فرد دیگری که برای او اقدام به خرید کرده، در تلاش برای حفظ بقای خود باشد

به این صورت که زندگی او بستگی به تحرک خود، یا فردی که برای او خرید را انجام داده، دارد.

نیاز به آزادی

احتمالاً این فرد با خرید ویلچر می‌خواهد آزادی حرکتی برای خود ایجاد کند

و یا اگر برای فردی دیگری (مثل پدر یا مادر خود) خرید کرده است، وی را از کمک خود بی‌نیاز و وقت بیشتری را برای خود ایجاد کند.

نیاز به پیشرفت

استفاده از تجهیزات و ابزارهای کمکی، به نوبه خود می‌تواند بیانگر تمایل به پیشرفت و افزایش قدرت باشد.

نیاز به تفریح

سهولت در حرکت و جابه‌جا شدن راحت‌تر می‌تواند زمینه‌های داشتن اوقاتی مفرح و همین‌طور گردش و تفریح به نقاط مختلف باشد.

نیاز به تعلق

نیاز به دوست داشتن یکی از دلایل مهم در خرید هست و اهمیت جایگاه فردی که برای وی این خرید انجام می‌شود،

می‌تواند نقش زیادی در متقاعدشدن داشته باشد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

با توجه به مطالب گفته شده هر انسانی برای خرید و در کل انجام کاری، بر اساس یکی از این ۵ نیاز عمل می‌کند

که شناخت و توجه کردن به آن می‌تواند نقش مؤثری در متقاعدشدن داشته باشد.

 

متقاعدسازی

در ادامه قصد داریم تا دو تکنیک ساده اما کاربردی را برای متقاعدسازی به شما معرفی کنیم.

نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که اجرای این تکنیک‌ها نیاز به تمرین و اصلاح در اجرای آن دارد

چراکه، اگر به صورت مصنوعی و غیر طبیعی اجرا شود تأثیر مورد نظر را در پی نخواهد داشت.

از طرف دیگر متقاعدسازی یک فن است و داشتن مهارت و تسلط پیدا کردن در آن نیاز به تمرین‌های زیادی دارد.

 

۱-چند بله پشت هم

این تکنیک یکی از بهترین روش‌ها برای شکستن یخ و از بین بردن گارد طرف مقابل به شمار می‌رود.

در این روش باید با پرسیدن سؤالات بسته، از طرف مقابل خود چند بله بگیرید.

سؤال بسته به سؤالاتی گفته می‌شود که جواب آن‌ها بله و خیر است (Yes&No questions) و در مقابل سؤالاتی است که به صورت باز مطرح می‌شود.

به عنوان مثال وقتی می‌پرسیم «چای میل دارید؟» با بله و یا خیر پاسخ دریافت می‌کنیم.

سؤالات باز هم به پرسش‌هایی گفته می‌شود که با کلمه‌های پرسشی چطور، چرا، چگونه و … آغاز می‌شود(WH questions).

به عنوان مثال اگر پرسیده شود که

«چطوری به این انتخاب رسیدی؟» جواب آن بله و یا خیر نیست بلکه به توضیح روند تصمیم‌گیری پرداخته می‌شود.

دوباره باید تأکید کنم که پرسیدن سؤالات باید به‌گونه‌ای باشد که جواب حتماً بله باشد.

به عنوان مثال اگر سؤال شود که حال شما خوب است؟ جواب لزوماً بله نیست شاید سرماخورده باشد

و یا این سؤال که

چه هوایی خوبی است مگه نه؟ در جواب گفته شود که خیر باعث ایجاد حساسیت در من شده است!

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

برای اینکه جواب حتماً بله باشد باید به رویدادهایی که به یک امر مسلم اشاره دارد تمرکز کنید. به عنوان مثال لطفاً به این پرسش‌ها پاسخ دهید.

  • شما در وب‌سایت آموزشی عرفان ضیایی هستید، درسته؟
  • الآن مشغول مطالعه مقاله « چند تکنیک ساده برای متقاعدسازی» هستید، مگه نه؟
  • در این مقاله به تکنیک « چند بله پست هم » پرداخته شده است بله؟

درواقع اگر به رویدادهای مسلم و حقیقت‌هایی که قابل انکار نیستند تمرکز کنید حتماً در اجرای این تکنیک موفق خواهید بود.

 

۲- ارائه حق انتخاب

داشتن حق انتخاب برای افرادی که ظرف آزادی آن‌ها بزرگ‌تر است بسیار جذاب خواهد بود و مورد استقبال قرار می‌گیرد.

البته به این معنی نیست که سایر افراد از داشتن حق انتخاب لذت نمی‌برند.

همان‌طور در بالا گفته شد همه انسان‌ها ۵ نیاز اساسی را دارند اما برای برخی بزرگ‌تر است و برای برخی دیگر در اولویت‌های بعدی قرار دارد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

اینکه شما این فرصت و امکان را داشته باشید تا خودتان در خصوص خرید و یا انتخاب انجام یک کار اقدام کنید،

برای هر فردی بسیار رضایت‌بخش و خوب خواهد بود.

فرض کنید یکی از اقوام شما تماس می‌گیرد و قرار می‌شود تا ساعاتی دیگر مهمان شما باشد.

از بد روزگار این روز تعطیل رسمی است و تنها یک مغازه در نزدیکی خود پیدا می‌کنید تا برای این مهمان عزیز خود میوه تهیه کنید.

به‌احتمال‌زیاد هرچقدر هم کیفیت میوه‌های این مغازه مطلوب باشد بازهم به لحاظ روانی این حس ایجاد می‌شود که

« اگر در شرایط بهتری این مهمانی برگزار می‌شد می‌توانستم میوه‌های بهتری را تهیه کنم. »

این در حالی است که

اگر از میان چند مغازه دست به انتخاب بزنیم و همان مغازه میوه فروشی را انتخاب کنیم حس رضایتمندی بیشتری را از خرید خود خواهیم داشت.

بنا بر مطالب گفته شده اگر برای مشتری و طرف مذاکره خود گزینه‌هایی را قرار دهید که خودش انتخاب کند،

رضایتمندی و شادی بیشتری از طرف مقابل خود دریافت خواهید کرد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

نکته مهمی که باید اشاره کرد این است که

گزینه‌های خیلی زیاد هم نتیجه معکوس دارد و منجر به گیجی و سردرگمی خواهد شد.

آقای رولف دوبلی ( نویسنده کتاب هنر شفاف اندیشیدن) معتقد است :

« انتخاب‌های بیشتر منجر به تصمیم‌گیری‌های ضعیف‌تر می‌شود.»

 

اینکه چه تعداد گزینه و داشتن حق انتخاب برای مشتریان و طرف مقابل شما مفید است،

بستگی به نوع کسب‌وکار شما دارد اما به‌طور میانگین تا چهار گزینه می‌تواند مطلوب باشد.