مذاکره اصولی چیست – معیارها

مذاکره اصولی چیست – معیارها

در آخرین قسمت از مجموعه مقالات مذاکره اصولی به مبحث معیارها می‌پردازیم که آخرین حلقه از زنجیره رسیدن به توافق برد-برد است.

شاید لازم باشد که در ابتدا بامعنی و مفهوم معیار در مذاکره بیشتر آشنا شویم.

منظور از معیار، آنچه بر اساس عرف و یا قانون اعمال می‌شود و یا سایر افرادی که در زمینه موضوع مورد مذاکره ما فعالیت می‌کنند

با پیروی از آن سابقه‌ای را شکل داده و برای خود چهار چوبی را تعیین کرده‌اند.

درواقع برای رسیدن به یک توافق که هر دو طرف مذاکره از آن راضی و به خواسته‌های خود رسیده باشند

نیاز به داشتن معیارهایی برای توافق است. این معیار می‌تواند به صورت رسمی و یا غیر رسمی باشد

ولی زمانی می‌توان از آن به عنوان یک معیار در مذاکره بهره برد که عمومیت داشته و برای همه قابل درک و استفاده باشد.

به عنوان مثال اگر موضوع مذاکره خرید یک ملک یا خانه باشد

برای رسیدن به توافق می‌توان از معیار قیمت فروش خانه‌های مشابه و یا سایر ملک‌هایی که در آن محله واقع شده‌اند باشد.

در مورد فروش خودرو نیز می‌توان از معیار قیمت نهایی برای سایر خودروهای مشابه که کارکرد و مدل یکسانی دارند استفاده کرد.

و ….

 

مذاکره اصولی چیست – معیارها

 

ویژگی‌های معیارها

زمانی می‌توان از معیار برای رسیدن به نتیجه نهایی استفاده کرد که یک سری ویژگی‌ها را در خود داشته باشد.

بر اساس واقعیت باشد. هر کالایی ارزش خاص خود را دارد که نمی‌توان آن را کمتر و یا بیشتر از ارزش آن قیمت گذاری کرد

اما گاهی نتیجه و قیمت نهایی سایر مذاکره‌ها بر اساس شرایط خاصی است

مثل اینکه فروشنده بنا بر هر دلیلی قیمت پایین‌تر از ارزش کالا را ارائه می‌کند و یا ارزشی خاص به آن اضافه شده است.

به عنوان مثال برخی خودروها به جهت استفاده افرادی خاص ( اعم از سیاست‌مداران و یا افراد مشهور دیگر) قیمتی بیشتر از ارزش واقعی خودرو ارائه می‌شود.

و یا منزلی که به لحاظ بازسازی‌های ویژه، ارزش افزوده‌ای را داشته.

در این صورت استفاده از این معیار برای شرایط عادی و یا به بالعکس واقع‌گرایانه نخواهد بود.

 

ویژگی ها

منصفانه باشد.

از آنجایی که قرار است مفاد توافق به اجرای هر دو طرف مذاکره کننده دربیاید لازم است که جانب انصاف در آن رعایت شود.

به این معنی که تنها ارائه معیار عینی که دارای سابقه باشد و سایرین از آن تبعیت کرده باشند کافی نیست

بلکه توانایی و اراده طرف مقابل هم باید در آن  لحاظ شود تا قابل اجرا بوده و هر دو طرف از مزایای آن بهره‌مند شوند.

انعطاف پذیر باشد.

همان‌طور که گفته شد برای اینکه معیار قابلیت اجرا توسط طرف مقابل را داشته باشد نیازمند کمی انعطاف است

تا مقدورات  و توانایی طرف مقابل هم در نظر گرفته شود.

در این صورت است که می‌توان یک معیاری عینی برای رسیدن به  توافقی اصولی را به انتظار نشست.

شاید پیدا کردن معیاری عینی که در ارتباط با موضوع مورد مذاکره ما باشد

در ابتدا آسان به نظر برسد اما گاهی انتخاب معیاری که خواسته‌های همه طرف‌ها را در خود داشته باشد

کاری بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن به نظر می‌رسد. در هر صورت برای پیدا کردن معیاری عینی باید به روش‌های زیر عمل کرد.

جستجو در سابقه گذشته

همان‌طور که در ابتدای بحث گفته شد، معیاری را باید انتخاب کرد که سابقاً به آن عمل شده و یا به صورت رسمی و یا غیر رسمی به آن  عمل می‌شود.

برای یافتن این دستورالعمل‌ها نیاز است که جستجویی در سوابق مذاکرات و تفاهم نامه‌هایی گذشته داشته باشید

و راه حل‌ها و معیارهایی که می‌تواند به شما در جهت رسیدن مقصود خود است پیدا کنید.

جستجو در موارد مشابه.

حتماً موضوع مورد مذاکره شما و یا مواردی مشابهی از مورد شما بارها توسط افرادی دیگر مورد ارزیابی قرار گرفته است.

در این صورت می‌توان با استناد به نتایج آن به معیاری قابل اتکا دست پیدا کرد.

پرسیدن از سایرین.

چنانچه در موارد بالا به توفیقات لازم دست پیدا نکردید می‌توان از تجربه و مشاوره سایر افراد نیز استفاده کرد

تا نسبت به رویه و عملکرد آن‌ها در موارد مشابه مطلع شد.

 

در این مجموعه مقاله سعی شد تا بافاصله گرفتن از مذاکره مبتنی بر موضع‌گیری روشی را مطرح کنیم

که به اعتقاد نگارنده می‌تواند نتیجه بسیار عالی را در روند مذاکره و رسیدن به توافقی برد-برد داشته باشد.

چراکه مذاکره میز دعوا نیست و هر دو طرف برای رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود مذاکره کردن را انتخاب کرده‌اند.

لذا همان‌طور که ما تأمین منافع و خواسته‌های خود را مهم و باارزش تلقی می‌کنیم برای طرف مقابل هم باید تأمین منافع را در نظر داشته باشیم

چراکه در غیر این صورت مذاکره «یک‌بار برای همیشه» شکل خواهد گرفت و نتیجه آن به نفع هیچ‌کدام از طرفین نخواهد بود.

 

 

مذاکره اصولی - راه حل ها

مذاکره اصولی – راه‌حل‌ها

در ادامه بررسی معیارهای مذاکره اصولی، در این مقاله به مورد سوم از چهار مؤلفه مذاکره اصولی می‌پردازیم.

اما ابتدا به صورت مختصر مروری بر آنچه در مقاله‌های پیشین ذکر شد می‌پردازیم

و سپس راه‌های رسیدن به راه‌حل‌ها را بررسی خواهیم کرد.

اولین مؤلفه از چهار عنصر مذاکره اصولی به اشخاص اختصاص داشت و به این موضوع اشاره شد که

پای میز مذاکره توجه داشته باشیم، اشخاص را از موضوع مذاکره جدا کنیم

و در صورت لزوم به موضوع مذاکره حمله کنیم نه طرف مذاکره‌کننده.

مورد دوم مربوط به خواسته‌های بود.

در این مقاله گفته شد که برای اینکه روند مذاکره طولانی نشود و بتوان سریع‌تر به یک توافق ماندگار و اصولی دست‌یافت

نیازمند شناسایی خواسته‌ها هر دو طرف مذاکره است.

در این مرحله لازم است که علاوه بر شناسایی خواسته‌ها و انتظارات خود از روند و نتیجه مذاکره،

نیازها و خواسته‌های طرف مقابل را هم شناسایی کنیم که برای این موضوع راه‌هایی ارائه شد.

 

راه حل ها

اما نکته سوم یافتن راه‌حل‌های مناسب برای رسیدن به توافق اصولی و کسب مذاکره برد-برد است.

در ابتدا باید به این نکته توجه داشته باشیم که تفاوت نگرش و اختلاف در رویکرد و عمل باعث بروز تعارضی شده که دو طرف را پای میز مذاکره کشانده است.

لذا برای اینکه بتوان این تعارض و اختلاف پیش آمده را مرتفع کرد لازم است که راه حل متناسب با موضوع و خواسته‌های دو طرف بر روی میز مذاکره قرار بگیرد.

گام اول برای رسیدن به یک توافق این است که اختلاف پیش آمده را تحت عنوان «مسئله» در نظر بگیریم

چراکه کلمه «مشکل» می‌تواند به‌صورت ناخودآگاه مانعی برای حرکت روبه‌جلو باشد

اما ذهن هر انسانی می‌داند که هر مسئله‌ای راه‌حلی دارد و می‌توان هر مسئله‌ای را حل کرد.

 

موانع در پیدا کردن راه‌حل

گام بعدی درروند یافتن راه‌حل شناخت موانعی است که حرکت رو به جلوی ما را در این مسیر با مشکل روبه‌رو می‌کند.

قضاوت شتاب‌زده

ازجمله اتفاقاتی که باعث می‌شود تا یک مذاکره به شکست منجر شود، قضاوت شتاب‌زده است

چراکه اگر هر یک از طرفین به‌جای شناسایی دقیق مسئله در مورد آن قضاوت شتاب‌زده داشته باشند

نمی‌توانند به راه‌حلی درست دست پیداکرده و به دنبال آن نتیجه دلخواه را از مذاکره به دست نخواهند آورد.

قناعت به یک جواب

درست است که هر مسئله‌ای راه‌حلی مخصوص خود را دارد

اما ما در مورد انسان‌ها صحبت می‌کنیم و لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که انسان‌ها را نیم توان  در قالب چهارچوبی خاص قرار داد

چراکه هر انسانی عملکرد و طرز فکر خودش را دارد و در شرایط مختلف به شکل مختلف فکر و رفتار می‌کند

لذا بهترین کاری که می‌توان انجام داد داشتن فهرستی از راه‌حل‌هایی است که می‌تواند مسئله به وجود آمده را به شکل مسالمت‌آمیز حل و فصل نماید که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

تلقی برد-باخت

داشتن نگاه از بالا به پایین و به دنبال کسب بیشترین امتیاز می‌تواند شمارا به سمت مذاکره با روش موضع‌گیری هدایت کند

چراکه لازم است در پای میز مذاکره به خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل هم توجه داشت

و طرف مذاکره‌کننده‌ای که به این موارد توجه نداشته باشد، در شناسایی راه‌حل مناسب ناتوان خواهد بود.

مشکل آن‌هاست

مذاکره‌کنندگان حرفه‌ای مشکل را شخصی نمی‌کنند

و هر موردی که در پای میز مذاکره مطرح می‌شود را مشکل همه طرف‌ها می‌دانند و از « مشکل ما» استفاده می‌کنند

چراکه همین تغییر ساده، همه طرف‌ها را ملزم به یافتن راه‌حل کرده و علاوه بر کوتاه‌تر شدن روند مذاکره، نتیجه حاصل شده از آن به نفع همه طرف‌ها خواهد بود.

 

پیداکرده راه‌حل مناسب

  • شناسایی مسئله

در گام نخست باید مسئله اصلی و مورد مناقشه میان دو طرف را به خوبی شناسایی کرد

چراکه اگر ما به‌درستی از مسئله باخبر نباشیم نمی‌توان راه‌حلی متناسب آن ارائه کرد.

درست مانند پزشکی که برای معالجه بیمار و دادن قرص و داروی مناسب به شناسایی بیماری می‌پردازد.

درواقع شما هم دقیقاً مانند یک پزشک باید با نگاه دقیق به علائم، نشانه‌ها و رفتارها عامل به وجود آمدن تعارض و مسئله را به‌خوبی شناسایی کنید تا پس از آن به سراغ راه‌حل آن برویم.

لازمه این کار پرهیز از هرگونه قضاوت و اعمال نظر شخصی و توجه به منافع خود است

چراکه همان‌طور که در بالا اشاره شد قضاوت شخصی ما را از مسیر درست منحرف کرده و نمی‌توان به تشخیص درستی از مسئله دست‌یافت.

  • شناسایی علت ایجاد مسئله

در این مرحله ادراک و تفاوت برداشت‌ها، عامل مهمی است که باید به آن توجه داشت.

بسیاری از موارد اختلاف‌ها به دلیل برداشت‌هایی متفاوت از یک رویداد شکل می‌گیرد

و مانند مثال زیبای حضرت مولانا علت اختلاف عنب و انگور است.

برای شناخت بیشتر ادراک و نقش آن در مذاکره می‌توانید به مقاله‌های آن‌ها مراجعه کنید.

گاهی ریشه مسئله به دلیل اختلاف منافع مالی است.

در این مورد می‌توان با رسیدن به یک فرمول مشترک منافع مالی میان دو طرف را برطرف کرد

البته به شرطی که رویکرد هر دو طرف مذاکره رسیدن به توافق اصولی و نتیجه برد-برد باشد.

در غیر این صورت حتماً باید قبل از آن سعی شود تا طرف مذاکره‌کننده از رویکرد موضع‌گیری خارج شده

و دستیابی به توافق برد-برد را در دستور کار خود قرار دهد.

دسترسی به منافع سیاسی و قدرت و اعتبار هم از جمله موضوعاتی هستند که می‌تواند علت اصلی تعارض میان دو طرف باشد.

نکته اصلی در شناسایی علت بروز مسئله این است که

گاهی برای رسیدن به آن باید انبوهی از خواسته‌ها، منافع، دیدگاه‌ها و … را کنار زد تا بتوان عامل اصلی بروز مسئله را شناسایی کرد.

اما در بسیاری از موارد علت اصلی مشخص است و دو طرف می‌دانند در مورد چه مسئله‌ای قرار است

باهم به مذاکره بپردازند در این صورت می‌توان بلافاصله به سراغ مرحله سوم رفت.

  • پیدا کردن راه‌حل‌های متناسب

پس از طی مراحل ذکر شده اکنون نوبت به تهیه فهرستی از راه‌حل‌هایی ست که می‌تواند ما را به هدف خود برساند

یعنی رسیدن به نتیجه‌ای که بر مبنی توافق برد-برد است.

برای این کار مانند تهیه فهرستی از خواسته‌ها – که در مقاله گذشته اشاره شد – فهرستی از راه‌حل‌هایی که می‌تواند برای هر دو طرف مورد قبول و توافق باشد را تهیه کنید

و پس از اولویت‌بندی، آن‌ها را روی میز مذاکره قرار دهید.

گاهی دادن حق انتخاب به طرف مقابل – از میان راه‌حل‌هایی که مورد قبول شما هم هست –  می‌تواند برای شما امتیاز داشته باشد.

برای پیدا کردن راه حل مناسب از روش بارش فکری استفاده کنید

به این صورت که هر چیزی که می‌تواند شمارا در جهت رسیدن به راه‌حل کمک کند را یادداشت کنید.

این اقدامات می‌تواند شامل کارهای عقلانی و منطقی تا غیر عقلانی و غیرمنطقی باشد.

حتماً باید بدون قضاوت و فیلتر ذهنی همه آن‌ها را به‌صورت مکتوب و فهرست‌وار پشت سر هم یادداشت کنید.

کارهایی که ازنظر ما غیرمنطقی است ممکن است بهترین و خلاقانه‌ترین راه‌حل باشد پس فقط بنویسید.

در مرحله بعد می‌توانید کارهایی که به نظر بهتر و خلاقانه‌تر هستند را جدا کرده و اولویت‌بندی کنید.

 

داشتن چندراه حل دست شمارا بر روی میز مذاکره باز نگه می‌دارد

و وقتی‌که شما در مورد تمام راه‌ها از قبل فکر کرده‌اید خیلی راحت‌تر می‌توانید در مقابل پیشنهادهای طرف مقابل تصمیم‌گیری کرده و یا نظرات و پیشنهاد‌های آن‌ها را طوری اصلاح کنید که منافع شما هم در آن تأمین شود.

  • اقدام

پس از این‌که تمام مراحل بالا انجام شد و به راه‌حل مناسب توافق صورت گرفت، می‌توان با خیال راحت به نحوه اجرا و عملیاتی شدن آن فکر کرد

و در این صورت است که دیگر جای نگرانی وجود ندارد چراکه گام‌های مهمی برای رسیدن به توافق اصولی طی شده است.

 

سایر روش‌ها

روش‌های دیگری هم برای رسیدن به راه‌حل وجود دارد که در ادامه با آن‌ها هم آشنا خواهیم شد.

توجه به منافع طرف مقابل

لازمه یک‌راه حل خوب این است که نیازها و خواسته‌های طرف مقابل هم در خود داشته باشد

لذا تا حد امکان باید نسبت به شناخت  و شناسایی خواسته‌های طرف مذاکره‌کننده اقدامات لارم را در نظر داشته باشیم.

پرسیدن از متخصصین

۱- گرفتن نظر مشورتی ؛ فارغ از اینکه موضوع مورد مذاکره شما چه باشد، متخصصینی هستند که با اشراف اطلاعاتی و فنی خود

می‌توانند شمارا دررسیدن به راه‌حلی که کمترین هزینه ( مادی یا معنوی) را برای شما داشته باشد را معرفی کند.

اگر برای شما امکان داشته باشد که از همراهی متخصصان بهره‌مند باشید که خیلی مؤثر خواهند بود

اما اگر این امکان برای شما نبود می‌توانید ازنظر مشورتی آن‌ها استفاده کرده و موارد لازم را در قالب بسته‌های پیشنهادی خود لحاظ کنید .

۲- منتورینگ؛ «راه بلد» بهترین عبارتی است که می توان برای منتور استفاده کرد.

به این معنی که فردی بارها و بارها یک مسیر را طی کرده و اکنون می تواند به ما کمک کند تا ما هم آن مسیر را به سلامت طی کنیم.

به عبارت دیگر منتور مانند کوه نوردی است که بارها قله را فتح کرده و مسیرهای سعود را میشناسد و از اعضای گروه می خواهد که پشت وی حرکت کنند.

و حتی در شرایطی می خواهد که پای خود را جای پای او بگذاریم که مبادا در چاله ای که از برف پرشده بیفتیم.

در مثالی منتور مذاکراتی را توضیح خواهیم داد.

اگر فردی بخواهد برای قرار داد نفتی وارد مذاکره شود می تواند از منتور مذاکره نفتی استفاده کند.

یعنی از فردی کمک بگیرد که بارها و بارها در مذاکرات نفتی شرکت کرده و به اصطلاح راه و چاه آن را می داند.

۳- کوچینگ؛ کوچ یا مربی فردی است که مانند آیینه عملکرد افراد را به آنها نشان داده و کمک می کند که به اهداف و خواسته های خود برسیم.

کوچ یکی از بهترین افراد برای پیداکردن راه حل در جهت رسیدن به هدف است.

 

 

در مقاله آینده در مورد آخرین عنصر از مذاکره اصولی که توجه به معیارهاست به جمع‌بندی تمام عناصر گفته شده خواهیم پرداخت.

مذاکره اصولی - خواسته‌ها

مذاکره اصولی – خواسته‌ها

در ادامه مقاله پیشین که در مورد مؤلفه‌های مذاکره اصولی باب صحبت باز شد به دومین عنصر که خواسته‌ها است صحبت خواهیم کرد.

دومین مؤلفه از مذاکره اصولی توجه به خواسته‌ها و اهداف طرفین مذاکره‌کننده است

به‌گونه‌ای که هم ما نسبت به خواسته‌های خودآگاهی داشته باشیم و هم خواسته‌های طرف مقابل را به‌خوبی بشناسیم.

خواسته ها

هر فردی بر اساس نیاز و خواسته‌ای که دارد پای میز مذاکره می‌نشیند.

برای همین شناخت دقیق و روشن خواسته‌های خود بسیار اهمیت دارد

چراکه می‌تواند ما را هرچه سریع‌تر به نتیجه مطلوب برساند.

گاهی افراد بر اساس مواضع خود مذاکره را شروع می‌کنند که در این موقعیت باید به لایه‌های زیرین مواضع دقت کرد

چراکه در پس مواضع خواسته‌ها قرارگرفته است و موضع‌گیری‌ها از خواسته‌ها و اهداف ناشی می‌شود.

راه‌های مختلفی برای فهم نیازها و خواسته‌های طرف‌های مذاکره‌کننده وجود دارد

یکی از ساده‌ترین و مطمئن‌ترین این راه‌ها پرسیدن از طرف مقابل است که

  • خواسته شما از این مذاکره چیست؟
  • چه خواسته‌ای را در این مذاکره دنبال می‌کنید؟
  • درنهایت می‌خواهید چه اهدافی دست پیدا کنید؟
  • چه نتیجه‌ای از این مذاکره برای شما مطلوب است؟

و سؤالاتی که می‌تواند شما را در دست‌یابی به خواسته‌های طرف مقابل برساند.

این روش از این ‌جهت بسیار مؤثر است که می‌توانید بدون هیچ‌گونه پیش‌داوری و قضاوت نسبت به عملکرد و رفتار طرف مقابل  به اطلاعات موردنیاز خود دست پیدا کنید

و دانستن اینکه مذاکره‌کنندگان چه خواسته‌هایی را دارند و از مذاکره درپی چه چیزی هستند روند مذاکره را کوتاه‌تر و مؤثرتر می‌کند.

 

آیا همه خواسته ها را باید گفت؟

بعضی از افراد گمان می‌کنند که اگر خواسته‌ها و نیازهای خود را همان ابتدا در اختیار طرف مقابل قرار دهند،

در طول مذاکره دستشان خالی‌شده و امکان گرفتن امتیازهای بیشتر را نخواهند داشت

و یا شاید طرف مقابل از این اطلاعات علیهشان استفاده کند و دیگر نتوان به نتیجه دلخواه رسید.

درواقع این تصورت اشتباهی است که تحت عنوان خواسته‌های خود تمام اطلاعات خود را به‌ طرف مقابل بدهیم.

طرح خواسته‌ها درواقع تعیین چهارچوبی کلی از روند مذاکره است

که می‌تواند به‌ عنوان مسیر شما و سایر مذاکره‌کنندگان را در رسیدن به هدف کمک کند.

قرار دادن خودمان طرف مذاکره‌کننده، یکی دیگر از راه‌هایی که می‌تواند ما را در فهم خواسته‌های طرف مقابل کمک کند.

همان‌طور که گفته شد هرکسی بر اساس خواسته‌ای که دارد پای میز مذاکره می‌نشیند.

کاری که ما باید در این مرحله انجام  دهیم این است که از خودمان بپرسیم که

« اگر من جای او بودم، با توجه به موضوع مذاکره و شرایطی که وجود دارد چه نتیجه‌ای می‌تواند برای من مناسب باشد؟»

شاید در ابتدا کمی مشکل به نظر برسد و بعد از پرسیدن  این سؤال از خود هیچ ایده‌ای به ذهن شما نرسد

 

شطرنج مذاکره

اما این روشی است که بسیار در مذاکرات و حتی در مسابقات بین‌المللی استفاده می‌شود.

بسیاری از شطرنج‌بازان مشهور دنیا این تمرین را به این صورت انجام می‌دهند که بارها  و بارها با خودشان مسابقه می‌دهند.

چراکه این کار باعث تقویت ذهن می‌شود و در لحظه مسابقه می‌توانند حدس بزنند که حریف چه حرکتی را در ادامه مذاکره انجام خواهد داد.

تنها دانستن خواسته‌های طرف مقابل کافی نیست و تنها این موضوع نمی‌تواند ما را دررسیدن به یک توافق ماندگار و خوب هدایت کند.

بلکه ما باید نسبت به خواسته‌ها و اهداف خودمان نیز آگاهی کافی را داشته باشیم

تا بتوانیم در صورت نیاز برای خواسته‌های خود بجنگیم و یا در قالب امتیاز از پی گیری آن انصراف دهیم.

برای آگاهی از خواسته‌های خود باید کاملاً شفاف و روشن با خود صحبت کنیم و از خود بپرسیم

  • به چه دلیلی پای میز مذاکره می‌روم؟
  • درنهایت چه نتیجه‌ای برای من مطلوب است؟
  • تا چه اندازه حاضرم برای این خواسته خود امتیاز دهم؟
  • و …

بعد از اینکه خواسته‌های خود را دقیق مشخص کردید از آن‌ها لیستی ( فهرستی) تهیه کنید و هرکدام از آن‌ها را اولویت‌بندی کنید

که تا چه اندازه برای شما اهمیت دارد و یا از کدام می‌توانید بگذرید که به خواسته اصلی برسید.

توجه داشته باشید که هیچ‌گاه در مذاکره اصولی نمی‌توان به همه خواسته‌ها بی کم و کاست دست یافت

مگر اینکه از روش موضع‌گیری و مذاکره برد-باخت استفاده کنید.

در مذاکره اصولی توجه به خواست طرفین مطرح است

لذا باید خواسته‌هایی که ممکن است برای طرف مقابل غیر ممکن باشد را شناسایی کنید تا توافق برد-برد دست یافتنی باشد.

اگر از خواسته‌های طرف مقابل دقیقاً اطلاع دارید و یا می‌توانید این خواسته‌ها را دقیقاً حدس بزنید؛

همین لیست را تهیه کنید و در مقابل آن‌ها بنویسید که کدام یک را حاضرید بپذیرید و کدام یک را خیر.

تهیه این دو لیست – که بهتر است قبل از مذاکره تهیه شود و نسبت به آن آگاهی لازم کسب شود – خیلی به شما در رسیدن سریع به خواسته‌ها به صورتی که هر دو طرف مذاکره از نتایج آن راضی باشند کمک خواهد کرد.

مذاکره اصولی - خواسته‌ها

برای اینکه طرف مقابل هم بتواند از خواسته‌های شما آگاه شود چند نکته وجود دارد که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

 

از خواسته‌های خود صحبت کنید

شما هم می‌توانید متعاقباً از  خواسته‌های خود صحبت کنید و طرف مذاکره‌کننده را از خواسته‌های خود مطلع سازید

چراکه طرح مستقیم خواسته‌ها از ایجاد قضاوت و سوء برداشت جلوگیری می‌کند

و از هرگونه تعارض در ادامه مذاکره نیز جلوگیری شود.

خواسته‌ها را آن‌طوری که هست بیان کنید.

بارها پیش‌آمده که طرح ناقض خواسته‌ها روند مذاکره را به سمتی هدایت کرده که مذاکره‌کنندگان از مسیر اصلی دور شوند.

اگر برای موضوعی خاص و رسیدن به هدفی خاص به مذاکره می‌پردازید پس خواسته‌های خود را همان‌طوری که هستند بیان کنید

چراکه با دادن اطلاعات ناقض، طرف مذاکره‌کننده بر روی خواسته‌ای متمرکز می‌شود که خواسته اصلی شما نیست

و در انتها احتمال رسیدن به تعارض زیاد می‌شود و یا حداقل دسترسی به هدف دلخواه شما سخت‌تر می‌گردد.

 

روشن بودن جزئیات

خواسته‌ها باید به‌گونه‌ای عنوان شود که اگر طرف مقابل هرکدام از ارکان اصلی سؤال ( چه- چرا – کی – کجا – چه وقت) را از خود بپرسد جوابی داشته باشد

به‌عنوان‌مثال اگر در مذاکره‌ای خواسته شما دریافت بودجه برای انجام پروژه‌ای باشد باید به این صورت مطرح شود که

« برای انجام پروژه نیاز به تأمین بودجه مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان تا فلان تاریخ است که به حساب شرکت واریز شود»

در این جمله کاملاً روشن شده است که:

  • برای انجام پروژه نیاز به تأمین بودجه است
  • مبلغ آن‌هم مشخص بیان‌شده ۵۰۰ میلیون تومان
  • زمان واریز هم دقیقاً مشخص شده که در تا فلان تاریخ انجام شود.
  • پرداخت‌کننده و گیرنده آن‌هم مشخص است

 

صحبت از حقانیت خواسته طرف مقابل

برای خواسته‌های طرف مقابل هم باید ارزش قائل بود و آن را محترم دانست.

همان‌طور که قبلاً هم گفته شد گاهی اجرای بی کم و کاست خواسته‌های ما برای طرف مقابل امکان‌پذیر نیست

و ما باید محدودیت‌ها و امکانات آن‌ها را نیز در نظر داشته باشیم

لذا باید خود را برای شنیدن بهانه و دلیل پس از طرح کامل خواسته خود آماده کنیم.

 

استواری در عین انعطاف‌پذیری

شنیدن بهانه و دلیل نباید ما را از رسیدن به خواسته خود منصرف کند

لذا داشتن انعطاف می‌تواند بن‌بست‌هایی رسیدن به نتیجه از بین ببرد.

فرض کنید در همان مثال بالا اگر طرف مذاکره‌کننده انعطاف نداشته باشد،

پس از شنیدن دلیل و بهانه که تأمین بودجه تا این تاریخ امکان‌پذیر نیست مذاکره به بن‌بست می‌رسد.

اما باکمی انعطاف ولی پافشاری بر خواسته می‌توان به این صورت به نتیجه رسید که مبلغ درخواستی در چند مرحله پرداخت شود.

به این صورت انعطاف به خرج دادن خواسته را دست‌یافتی‌تر می‌کند.

توجه به آینده تا مسائل گذشته

توجه داشته باشید که مذاکره برای رسیدن به توافق و اقدام‌های آینده است.

پس وقت خود را صرف طرح موضوعات گذشته و شخم زدن آن نکنید.

هرکدام از طرفین برای این مذاکره می‌کنند که بتوانند به خواسته و هدفی که در آینده به آن نیاز دارند برسند

پس تمام زمان خود را صرف طرح موضوعاتی کنید که می‌تواند شمارا در تأمین نیازهای آینده ( پس از مذاکره) کمک کند.

امید است که با شناخت بیش از پیش خواسته‌های خود و طرف مذاکره‌کننده خود راهی را بیابید

که تأمین نیازها و خواسته‌های شما را تضمین کرده و روند مذاکره را نیز کمتر کند.

مذاکره اصولی - اشخاص

مذاکره اصولی – اشخاص

دست‌یابی به توافقی اصولی و مبتنی بر نتیجه برد-برد نیازمند مذاکره اصولی است.

بر این اساس دانشگاه هاروارد تحقیقات خود را بر روی مذاکرات انجام‌شده است متمرکز کرد،

تا از این طریق بتوان به یک ملاک و الگویی برای دست‌یابی به توافق اصولی رسید.

رسیدن به توافق اصولی نیازمند دقت و توجه به چهار عنصر اشخاص، خواسته‌ها، راه‌حل و معیارها بنا شده است.

به این صورت که هر مذاکره‌کننده‌ای که به این چهار عنصر توجه کند،

می‌تواند با نتایج به مراتب بهتری نسبت به سایر مذاکراتی که بدون توجه به این چهار عنصر داشته، نتیجه بگیرد.

به‌گونه‌ای که هم خود او و هم طرف مقابل از نتایج به دست آمده رضایت داشته باشند.

در این نوشتار به برسی عنصر اول یعنی اشخاص می‌پردازیم و اهمیت آن را در طول مذاکره شرح خواهیم داد.

 مذاکره اصولی - اشخاص

اشخاص

توجه کردن به اشخاص از این جهت اهمیت دارد که هر مذاکره‌کننده‌ای باید بتواند طرف مقابل مذاکره را جدا از موضوع مذاکره ببیند.

به عبارت دیگر فردی که در مقابل ما برای مذاکره قرار گرفته شخصیتی مجزا از موضوع مورد بحث است

چراکه هر فردی دارای فهم و درکی متفاوت بوده، ممکن است دچار احساسات شود و برای خود ارزش قائل است .

همین انسان خواسته‌هایی را دارد که به خاطر آن پای میز مذاکره نشسته و حاضر شده با ما مذاکره کند.

پس نباید موضوع مذاکره را که به دلیل تفاوت سلیقه و نگرش‌های متفاوت انسانی است را با شخص طرف مقابل یکی دانست.

اساس شکل‌گیری مذاکره بر مبنای اختلاف سلیقه شکل می‌گیرد

چراکه هر انسانی برای خود طرز تفکری دارد و دنیا را از دریچه ذهن خود تماشا می‌کند

لذا بسیار ضروری است که بتوانیم باسلیقه و درک طرف مقابل آشنا شویم.

تنها در این صورت است که می‌توان بافهم و نزدیک‌تر کردن نظرات به یک توافق اصولی دست‌یافت.

 

ادراک و درک متقابل

توجه به نکته‌ای که در بالا به آن اشاره شد بسیار حائز اهمیت است.

اینکه باید نظرات طرف مقابل را فهمید و از زاویه نگاه او به موضوع نگریست.

این نکته می‌تواند جلو بسیاری از تنش‌ها و تعارضاتی که معمولاً در مذاکره‌ها پیش می‌آید را گرفته

و جو و فضای حاکم بر مذاکره را راحت‌تر و دل‌پذیرتر کند.

همین فضا تأثیر باورنکردنی را بر رسیدن به توافق خواهد داشت.

هر انسانی از موضوعات مشابه برداشت متفاوتی دارد.

بسیاری از تنش‌ها تنها به این دلیل اتفاق می‌افتد که طرفین برداشت‌های متفاوتی را از یک موضوع دارند.

یکی از راه‌هایی که می‌تواند به ما کمک کند تا بتوانیم نگاه خود را به‌طرف مقابل نزدیک کنیم

پرسش این سؤال از خودمان است که « اگر من جای او بودم چه تصمیمی می‌گرفتم»

این سؤال را باید قبل از مذاکره و از روزهای قبل از خود بپرسید

و تمام راه‌هایی که می‌تواند باعث سوءبرداشت و تعارض باشد را دقیق مشخص کنید

درست مانند این‌که با خود شطرنج‌بازی کنید حرکت خود را در نظر گرفته و راه‌های طرف مقابل و شرایط او را شناسایی کنید

تنها در این حالت است که می‌توان به دیدگاه طرف مقابل خود نزدیک شوید.

یکی دیگر از کارهایی که می‌تواند مانع از برداشت متفاوت شود،

مطرح کردن روشن و واضح فواید و سودی است که طرف مقابل به دست می‌آورد.

کاملاً طبیعی است که اگر اقدامی دلیل واضح و قانع‌کننده‌ای نداشته باشد کمتر کسی آن کار را اجرا خواهد کرد.

لذا برای اینکه طرف مقابل درک کاملی از خواسته ما داشته باشد لازم است که به‌صورت واضح و شفاف موضوع را برایش توضیح داد

و فواید آن را هم برای طرف مقابل روشن کرد تا بداند که پس ازآنچه منفعتی نصیبش می‌شود.

مذاکره اصولی - اشخاص

احساس

همان‌طور که اشاره شد مذاکره از اختلاف سلیقه‌ها و تفاوت ادراک شکل می‌گیرد

بنابراین اگر در جلسه مذاکره احساسات شما جریحه‌دار شد نباید تعجب کرد

چراکه هر طرف برای به دست آوردن بیشترین امتیاز به میدان می‌آید و اگر طرفین به سمت مذاکره اصولی هم پیش نروند که دیگر جایی برای احساسات نخواهد بود.

برای جلوگیری از غافلگیر شدن در مذاکره باید تمام احساساتی که ممکن است در طول مدت مذاکره دست به گریبان ما باشد را یادداشت کنیم.

احساسات ممنوعه شامل ترس، نگرانی، اضطراب و … .

در کنار آن باید احساساتی که در طول مذاکره داشته باشیم نیز یادداشت کنیم، احساسات لازم مانند  اطمینان، آرامش.

و همواره در طول مذاکرات هرگاه احساسات ممنوعه به سراغ ما آمد باید با احساسات لازم جایگزین کنیم

اجازه ندهیم که احساسات کنترل ما را به عهده بگیرد و به یاد داشته باشید که این احساسات تنها مختص شما نیست.

و هرگاه طرف مقابل شما هم دچار احساسات ممنوعه شد شما در برابر آن از احساسات لازم استفاده کنید.

تنها در این صورت است که می‌توان به ادامه مذاکره خوش‌بین بود.

هرگاه طرف مقابل دچار احساسات ممنوعه شد بهترین راه‌حل تخلیه احساساتی است.

به این صورت که اجازه دهید احساس خود را کامل بروز  دهد و به هیچ عنوان مانع وی نشوید.

به‌عنوان مثال اگر در مذاکره، طرف مقابل دچار عصبانیت شد ابتدا کاری که باید انجام دهید استفاده از احساس لازم ( جایگزین) است

که در این شرایط می‌توانید از احساس آرامش استفاده کنید. سپس اجازه دهید تا تمام عصبانیت خود را تخلیه کند.

با این کار طرف مقابل مذاکره خیلی راحت‌تر می‌تواند با موضوع کنار آمده و امکان رسیدن به توافق بیشتر می‌شود.

اهمیت این موضوع یعنی تخلیه احساسی به‌اندازه است که در دهه ۱۹۵۰ توافقی برای آن صورت گرفت.

در این ایام به دلیل تنشی که میان مدیران و کارگران صنعت فولاد رخ‌داده بود توافق کردن که در طول مذاکره تنها یک طرف اجازه دارد تا عصبانی شود و تنها یک نفر داد بزند.

جالب نیست! با این ترفند توانستند به توافقی برسند که هم مدیران  و هم کارگران به نتیجه دلخواه خود برسند.

 

ارتباط

برقراری ارتباط میان طرفین مذاکره‌کننده بسیار اهمیت دارد اما ممکن است در این مسیر مشکلاتی هم وجود داشته باشد.

یکی از این مشکل‌ها این است که ارتباط همراه با سوء تفاهم باشد

و یا در برقراری ارتباط باهم حرف یکدیگر را متوجه نشوند و در حالت سوم باهم صحبت نکنند

و یا حرف هم را اصلاً متوجه نشوند.

درزمانی که این موانع بر سر راه ایجاد می‌شود بهترین کار این است که به‌صورت فعالانه به صحبت‌های طرف مقابل خود گوش دهید.

با حرکات سر و گفتن کلماتی مانند بله بفهمانید که در حال گوش کردن هستید و واقعاً هم گوش کنید

با سؤال کردن بگویید که « منظور شما این است که  … » و صحبت‌های طرف مقابل را مجدداً تکرار کنید.

هرکجا که لازم است نظر خود را بیان کنید اگر لازم بود مجدداً نظر خود را به‌گونه‌ای دیگر بیان کنید.

یکی از بهترین راه‌حل‌ها زمانی است که از بروز مشکل و بحران جلوگیری کنید

به‌عبارت‌دیگر پیشگیری بهتر از یافتن بهترین راه‌حل‌هاست.

به این منظور سعی کنید به موضوع مورد بحث و جنبه‌های آن کاملاً آگاهی و اشراف داشته باشید.

فرد یا گروه مذاکره کننده خود را کاملاً بشناسید در این صورت برقراری ارتباط با وی کار سختی نخواهد بود.

سعی کنید ارتباط خود را با طرف مقابل قبل از مذاکره ایجاد کنید و این ارتباط را در طول و حتی پایان مذاکره حفظ کنید.

این حفظ ارتباط می‌تواند بعدها بسیار سودمند باشد.

زمانی که با مشکل مواجه می‌شوید باید طوری برخورد کنید که این مشکل، مشکل همه است نه‌فقط شخص خاصی.

با این رویکرد می‌توان از میزان تنش‌ها کاست و همه طرف‌ها را به سمت خود مشکل هدایت کرد

چراکه اگر چنین تصور شود که عامل مشکل شخص خاصی است مذاکره به بن‌بست می‌شد.

در این شرایط می‌توان از نظرات طرف مقابل به‌عنوان نظر مشورتی بهره برد و وی را در حل مشکل سهیم کرد

این روش بسیار مؤثرتر از این است که همه بخواهند دنبال مقصر بگردند و انگشت اتهام را به سمت هم نشانه روند.

جدا کردن اشخاص از روند کلی مذاکره و موضوع مذاکره و توجه نشان دادن به‌طرف مقابل به‌عنوان یک انسان که دارای ارزش‌ها و خواسته‌های خود است

می‌تواند ما را به سمت یک مذاکره اصولی پیش ببرد که در این مسیر رسیدن به توافقی که هر دو طرف از آن رضایت داشته باشند کاملاً روشن است.

ادراک در مذاکره

ادراک در مذاکره – تلاش برای یافتن حلقه‌ مفقوده در مذاکره

روزی مردی فقیر زنگ درب منزل یکی از ثروتمندان شهر را به صدا درآورد تا درازای خدمتی به آن‌ها کمی غذا دریافت کند.

صاحب‌خانه با دیدن وی به او گفت: «دو تا سطل رنگ در آن‌طرف هست، آن‌ها را بردار و ایوان ( porch ) را رنگ کن».

مرد فقیر با خوشحالی قبول کرد و به کار مشغول شد.

پس از گذشت ساعتی مجدداً به صاحب‌خانه مراجعه کرد و گفت:

« من آماده غذا خوردن ام، اگرچه ماشین شما پرش نبود ولی ماشین فراری شمارو با دقت بسیار رنگ کردم».

این داستان بیانگر اهمیت موضوعی را دارد که بسیار در زندگی روزمره ما اتفاق می‌افتدکه ناشی از عدم گوش کردن به‌طرف مقابل و درک صحیح از خواسته وی است.

اینکه بتوانیم ادراکی صحیح از طرف مقابل خود داشته باشیم موضوعی مهم است که می‌تواند مارا در دستیابی به موفقیت در بسیاری از مذاکرات راهنمایی کند.

در این نوشتار سعی خواهد شد تا اهمیت گوش کردن در جهت به دست آوردن ادراکی صحیح و راهکارهایی عملی برای دست‌یابی به آن ارائه شود.

 

گوش کردن یا شنیدن

در ابتدا باید تعریفی دقیق از گوش کردن را به دست آورد و تفاوت آن را با شنیدن فهمید.

ما از دوران کودکی خود تا به امروز اصوات مختلفی را شنیده‌ایم

که شامل صدای تلویزیون، صدای پرندگان، صدای جوی آب، صدای دعوای همسایه و مواردی دیگر

اما بیشتر اوقات این اصوات دارای مفهوم خاصی برای ما نیست و تنها به‌عنوان صدا در ذهن ما نقش می‌بندد

ولی زمانی صداهایی در ذهن ما نقش بسته و مارا به تجزیه  و تحلیل وامی‌دارد

مانند زمانی که مشغول دیدن فیلم هستیم و یا اخبار را دنبال می‌کنیم و یا زمانی که به موسیقی موردعلاقه خود گوش می‌کنیم.

در این موقع است که گوش کردن ما همراه با فعالیت ذهنی در جهت تجزیه و تحلیل آن است.

همان‌طور که در داستان ابتدایی مشخص شد اگر مرد فقیر به صحبت‌های صاحب‌خانه گوش می‌کرد به جای ایوان ماشین وی را رنگ نمی‌کرد.

با صحیح گوش کردن می‌توان به ادراک بهتری از گفته‌های طرف مقابل دست یافت

چراکه در بسیاری از موارد سوء تفاهم‌ها و عدم دستیابی به یک توافق خوب ناشی از عدم درک متقابل و گوش نکردن صحیح است.

 

گوش کردن همراه با فعالیت ذهنی در جهت تجزیه و تحلیل آن است.

 

از آنجایی که  اختلاف در ادراک ناشی از سه عامل اطلاعات، ارزش‌گذاری و خواسته‌های ما است،

از طریق گوش دادن صحیح می‌توان بسیاری از مشکلات به ظاهر لاینحل را پشت سر گذاشت.

به این معنا که شنیده‌های ما نباید بر اساس اطلاعات ذهنی ما دچار تغییر و تحول شود و یا باارزش‌های ذهنی ما مقایسه شود.

گاهی مبنی عملکرد و تصمیم‌گیری ما به جهت منطبق نبودن واقعیات با خواسته‌های ما شکل می‌گیرد

که می‌تواند تأثیر بسیار منفی در مذاکرات و گفتگوهای دوجانبه ما داشته باشد.

در این صورت است که عملکرد ما به ادراک ذهنی ما محدود  می‌شود و گزینه‌های ذهنی ما در شرایط حساس محدود به اطلاعات و ارزش‌ها و خواسته‌های ما خواهد بود .

این در حالی است که با کنار گذاشتن این عوامل محدودکننده می‌توان به راه‌حل‌های بی‌شماری در مواقعی دست‌یافت که به نظر دو طرف به بن‌بست رسیده‌اند.

گوش کردن جزئی از چهار مهارت اصلی ارتباطی است ( خواندن، نوشتن، صحبت کردن، گوش کردن) که سه مهارت اصلی را در دوران آموزشی خود در مدرسه و دانشگاه به ما آموزش داده‌شده است

اما در مورد مهارت چهارم که شنیدن است اهمیت اصلی خود را پیدا نکرده است

و این مهارت به ما آموخته نشده است به همین دلیل است که خطاهای شنیداری ما خیلی بیشتر و تأثیرگذارتر از سه مهارت دیگر است.

نزدیک کردن ادراک‌های مختلف از طریق مهارت شنیداری امکان‌پذیرتر از سایر مهارت‌هاست

به‌عبارت‌دیگر گفتگو و تماس مستقیم در حل مناقشات و فهم ادراک‌های گوناگون بسیار مؤثرتر از سایر مهارت‌ها مانند نوشتن است.

لذا افزایش مهارت گوش کردن برای ما در هر سن و سالی که هستیم بسیار حائز اهمیت است.

در ادامه چند راهکار برای بهبود گوش کردن صحیح اشاره خواهیم کرد.

 

عدم ادراک از طریق گوش کردن صحیح

با توجه به موارد گفته‌شده می‌خواهیم به عواملی اشاره‌کنیم که ادراک ما را دچار مشکل می‌کند.

یکی از این خطاها قضاوت، پیش از گوش کردن صحیح است.

چنانچه در ابتدا و یا میان صحبت‌های طرف مقابل ذهن ما درگیر قضاوت و پیش‌داوری گردد

نمی‌توانیم درست و صحیح به صحبت‌های طرف مقابل گوش کرده و ادراک مناسبی از خواسته‌های وی داشته باشیم.

این قضاوت می‌تواند مثبت و یا منفی باشد

به این‌گونه که قضاوت منفی مارا از ادامه گوش کردن منصرف و قضاوت مثبت مارا دچار توهم از تمایلات طرف مقابل می‌کند.

 

راهکارهایی برای گوش کردن

یکی از کارهای مناسب برای گوش کردن صحیح جلوگیری از قضاوت است

به این‌گونه که بدون هیچ نظر و پیش‌داوری نسبت به فرد، شنوای گفته‌های وی باشیم

و پس از اتمام حرف‌های طرف مقابل سعی درنتیجه گیری و تصمیم‌گیری کنیم.

توجه به محتوا نه طرز بیان می‌تواند در گوش کردن صحیح به ما کمک کند

چراکه در بسیاری از مواقع توجه ما از محتوای گفتگو به سمت نحوه بیان و شکل‌های کلامی مخاطب جلب شود که خود یکی از موانع فهم صحیح می‌شود

و می‌تواند ما را به سمت قضاوت نادرست از نتیجه گفتگو هدایت کند.

جلوگیر از حواس پرتی یکی دیگر از عواملی است که باید به آن توجه کرد

چراکه توجه نکردن به مخاطب علاوه بر ایجاد اختلال در درک متقابل احساس بدی را در مخاطب ایجاد می‌کند

و اگر در مذاکره‌ای در جلب توجه و اعتماد طرف مقابل دچار مشکل شویم دیگر دستیابی به نتیجه مورد نظر بسیار سخت و دشوار خواهد بود.

نکته برداری از صحبت‌ها می‌تواند کمک می‌کند تا علاوه بر خلاصه کردن و فراموش نکردن نکته‌های مطرح‌شده، حس اعتماد و توجه را در مذاکره ایجاد کند

و در صورت ایجاد چنین حسی است که می‌توان به یک مذاکره خوب امیدوار بود.

گهگاه با تکرار موارد گفته‌شده می‌توان به مخاطب اطمینان را داد که متوجه نیازها و خواسته‌هایش هستیم

و در این صورت است که مخاطب با خیالی آسوده می‌تواند خواسته‌های خود را مطرح

و ادراک دو طرف را به هم نزدیک کرد که تنها در این صورت می‌توان به توافق بیشتر رسید.

راهکارهای دیگری برای گوش کردن صحیح در مذاکره وجود دارد

که از طریق آن  می‌توان ادراک‌های طرف‌های مذاکره را به هم نزدیک کرد و به نتیجه خوب امیدوار بود

اما با عمل کردن به همین پنج مورد از راهکارها می‌توانیم نتایج بهتری را نسبت به قبل داشته باشیم.

 

 

ادراک چیست؟

ادراک چیست؟

ادراک یکی از مجموعه مهارت‌های فراشناختی که به‌منظور توانایی افراد در حل مسئله و یادگیری مورداستفاده قرار می‌گیرد موضوعی شده تا زمینه تبادل اطلاعات میان ما شکل بگیرد.

تعریفی که می‌توان از ادراک داشت عبارت‌اند از برداشت ما از واقعیتی که در پیرامون ما اتفاق می‌افتد.

به بیان ساده‌تر هر انسانی از وقایع و اتفاقات پیرامون خود برداشتی خاص و منحصربه‌فرد را دارد که می‌تواند به‌صورت اختصاصی آن را بیان کند.

برای روشن‌تر شدن موضوع شاید بتوان به داستان « پیل در خانه تاریک» حضرت مولانا اشاره‌ای داشت

که تعدادی از افراد در اتاقی تاریک هرکدام به قسمتی از فیل دست می‌زدند و برداشت‌های خود را این‌گونه بیان می‌کردند که شی حاضر ستون، بادبزن، ناودان و … است.

درواقع هرکدام قسمتی از فیل را از طریق حواس ۵ گانه خود درک کرده و آن را با توجه به اطلاعات و دانسته‌های قبلی خود منطبق و سپس ادراک خود را بیان می‌کردند.

این مثال در تمام دوران زندگی ما نیز اتفاق می‌افتد که به تفسیر به آن خواهیم پرداخت.

 

نحوه ادراک

همان‌طور که گفته شد ادراک از یک پدیده‌ای که در اطراف ما رخ می‌دهد شکل می‌گیرد

و از طریق یکی از حواس ۵گان وارد ذهن ما می‌شود.

در مرحله بعدی ذهن ما با عبور دادن اتفاق از فیلترهای خود ( قرار دادن شرح و تفسیر شخصی، مبتنی بر اطلاعات و دانسته‌های قبلی)

آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و عملکرد و رفتار ما را در برابر آن اتفاق شکل می‌دهد.

ادراک چیست؟

گاهی اوقات تفاوت ادراکی افراد در یک‌زمان و مکان به‌خصوص رخ می‌دهد

مانند عکس بالا که هرکدام در یک زمان و مکان ادراک و فهمی متفاوت از یک اتفاق دارند

و گاهی نیز یک رویداد در طول زمان ادراک متفاوتی را ایجاد می‌کند

به‌عنوان‌مثال زمانی که در یک برنامه طنز قرار بگیرید ممکن است مجری برنامه از الفاظ و جک‌هایی استفاده کند

که اگر ما بعد از برنامه و در خیابان همان الفاظ را بشنویم رفتاری متفاوت از خود نشان دهیم.

و یا حتماً دوربین مخفی‌هایی را دیده‌اید که سوژه مورد نظر خود را به صورت فیزیکی مورد عنایت قرار می‌دهند

اما چون دوربین مخفی ست فرد سوژه شده تنها به عمل آن‌ها می‌خندد درحالی‌که در شرایط دیگر ممکن است اتفاق‌های دیگری روی دهد.

حال ممکن است سؤالی در اینجا مطرح شود که حال کدام‌یک از ادراک‌های مختلف درست است؟

در جواب باید گفت که همه ادراک‌ها به‌شرط اینکه عاملی برای صدمه دیدن سایرین نباشد درست است

چراکه برداشت‌ها شامل اطلاعات و دانسته‌هایی صورت می‌گیرد که ما در طی سالیان زندگی خود کسب کرده‌ایم.

البته این گفته دلیل بر این نیست که برای کامل کردن ادراک خود دست از تلاش و کوشش و مطالعه برداریم

چون با توجه به داستان زیبای حضرت مولانا می‌توان به راحتی فهمید که هرکدام از ما

به اندازه و ظرفیت خود از رویدادهای پیرامون خود برداشت می‌کنیم.

 

کاربردهای شناخت ادراک

یکی از مهم‌ترین مزایایی که می‌تواند به دلیل شناخت ادراک‌های مختلف توسط افراد مختلف نصیب ما شود،

جلوگیری از تعارض و مدیرت اختلاف‌نظر با دیگران است

چراکه بیشتر اختلاف‌نظرها و تعارض‌هایی که ما با اطرافیان خودداریم ناشی از ادراک‌های متفاوت ما از یک رویداد واحد است.

افلاطون در کتاب خود مثالی را از استادش سقراط آورده که :

« در یک اتاقی دو نفر حضور دارند یکی از آن‌ها سردش شده و دیگری احساس گرما می‌کند، حق با کدامشان است؟»

حالا فکر کنید در چنین شرایطی یکی از آن‌ها بخواهد بخاری روشن کند و یا فرد دیگر بخواهد پنجره را باز کند چه اتفاقی روی می‌دهد.

اگر ما در زندگی بتوانیم در شرایط مشابه نظرات دیگران را درک کنیم

و اختلاف‌های پیش‌آمده را ناشی از ادراک‌های متفاوت خود بدانیم آیا زندگی راحت‌تری را تجربه نخواهیم کرد؟

از دیگر مزایای که می‌تواند ناشی از شناخت ادراک‌های متفاوت باشد

این موضوع است که پس ادراک‌های من نیز می‌تواند کامل نباشد

و حتماً راهی بهتر برای تصمیم‌گیری و عمل وجود دارد.

این عامل که خود را به یک‌راه حل محدود نکنیم و به دنبال راه‌های دیگر باشیم

می‌تواند به ما در جهت درک ادراک‌های متفاوت کمک کند.