کوچینگ چیست؟

کوچینگ چیست؟

حتماً برای شما هم پیش آمده که تصمیم گرفتید تا یک مهارت جدیدی را یاد بگیرید ولی پس از گذشت زمان آن را کنار گذاشتید.

و یا با وجود اینکه می‌دانید چه کاری را بیش از اندازه دوست دارید اما به سراغ آن نمی‌روید و در مسائل روزانه غرق‌شده‌اید.

کوچینگ فرایندی است که خواسته‌ها و اهداف را از درون افراد و از زیر انبوهی از خواسته‌ها و نیازهایی که واقعی نیستند بیرون می‌کشد.

 

کوچینگ چیست؟

 

کوچ یا coach با استفاده از سؤالاتی که بر خواسته از نیازها و درونیات افراد مختلف است هدف و مقصد نهایی را

روشن و واضح مشخص می‌کند و در طی گفتگو راه‌های رسیدن به آن هدف و خواسته را نشان می‌دهد.

 

چه چیزی نیست؟

کوچینک با موضوعاتی مانند مشاوره، منتورینگ، روانشناسی و درمانگری کاملاً متفاوت است و هرکدام از زمینه‌های خاص خود برخوردار هستند.

مشاوره

مشاور کسی است که در زمینه‌ای خاص دارای تجربه و تبحر است و می‌توان از آن‌ها برای انجام کاری، نظر مشورتی گرفت.

به‌عنوان مثال اگر پزشکی به شما بگوید که لازم است عمل جراحی بر روی شما انجام شود

شما می‌توانید مدارک خود را پیش چند پزشک دیگر برده و از آن‌ها نظر مشورتی بگیرید.

ممکن است هرکدام از آن‌ها به دلیل تجربه کاری خود نظرهای متفاوتی را به شما بدهند.

مثلاً یکی می‌گوید که نیازی به اتاق عمل و بیهوشی نیست و می‌توان با یک عمل سرپایی آن مورد را برطرف کرد.

و دیگری بگوید که اصلاً نیازی به عمل نیست و با دارو می‌توان این بیماری را از بین برد.

شما پس از گرفتن نظر مشورتی از سایر پزشک‌ها تصمیم می‌گیرید که به عمل جراحی تن بدهید یا نه.

 

کوچینگ چیست؟

 

منتورینگ

بهترین لغت در برابر کلمه منتور « راه‌بلد» است.

در اصل متنور راه‌بلدی است که خودش قبلاً مسیری را طی کرده و الان به شما کمک می‌کند تا شما نیز این مسیر را طی کنید.

مانند راهنمای کوه‌نوردی که خودش بارها و بارها قله را فتح کرده و الان ما را راهنمایی می‌کند که با کمترین خطر و ریسک قله را فتح کنیم.

در طول مسیر بهترین و راحت‌ترین مسیر را انتخاب می‌کند و از ما دعوت می‌کند که دنبال وی حرکت کنیم

حتی در برخی موارد می‌خواهد که پای خود را جای پای او بگذاریم که مبادا برف چاله‌ای را پر کرده باشد و برای ما خطر آفرین شود.

 

تفاوت روش‌ها

کوچینگ منتورینگ مشاوره

سؤال

چطور؟

چی؟

چرا؟

تمرکز زمان حال زمان آینده

زمان گذشته

هدف افزایش مهارت‌ها

توسعه و تعهد به یادگیری اهداف

غلبه بر موانع ذهنی

موضوع افزایش صلاحیت ایجاد فرصت‌های بهتر

ساختن خودآگاهی

 Clutterbuck, D. & Schneider, S. (1998)

 

انواع کوچ زمینه‌های کوچینگ

کوچینگ مانند هر رشته‌ای گرایش‌های متفاوتی دارد که هر کوچ به صورت تخصصی به موضوعی خاص می‌پردازد.

این گرایش‌ها شامل:

  • کوچ زندگی ( Life Coaching )
  • کوچ کسب‌وکار ( Business Coaching )
  • کوچ شغلی (Career Coaching )
  • کوچ کارآفرینی ( Entrepreneurship Coaching)
  • کوچ اجرایی ( Executive Coaching)
  • کوچ خانوادگی ( Family Coaching)
  • کوچ بهداشت و تناسب‌اندام ( Health and Fitness Coaching)
  • کوچ رهبری ( Leadership Coaching)
  • کوچ پولی و مالی ( Money and Finance Coaching)
  • کوچ عملکرد ( Performance Coaching)
  • کوچ ارتباطی ( Relationship Coaching)
  • کوچ بازنشستگی ( Retirement Coaching)
  • کوچ تیمی ( Team Coaching)

 

 

 

چرا باید یک کوچ داشته باشم؟

داشتن کوچ کمک می‌کند تا با ارزیابی های پیاپی بتوان از مسائل و مشکلاتی که با آن‌ها دست‌به‌گریبان هستیم، عملکردی مطلوب داشته باشیم.

این افزایش عملکرد در حوزه‌های مختلف زیر اتفاق می‌افتد.

  • افزایش کارایی فردی
  • ارتقاء مدیریت کارها
  • تنظیم و مدیریت زمان
  • افزایش عملکرد تیمی
  • افزایش اعتمادبه‌نفس در مواجهه با چالش‌ها
  • بهبود روابط کاری و خانوادگی
  • ایجاد تعادل در زندگی کاری و خانوادگی

 

کوچینگ چیست؟

 

یک کوچ دقیقاً چه‌کار می‌کند؟

کاری که یک کوچ انجام می‌دهد ارزیابی پیاپی اقدام‌های صورت گرفته در یک محیطی امن و مطمئن برای مراجعه کننده است.

فضایی که مراجعه کننده بتواند حرف‌هایی که شاید خودش به آن‌ها اهمیت نداده، مطرح کند تا مشکلات راحت‌تر مورد بررسی قرار بگیرد.

موضوعی که اهمیت دارد این است که مشکل برای مراجعه کننده است و کوچ به وی کمک می‌کند تا زوایایی از مشکلات را مورد توجه قرار دهد که مراجعه کننده به آن‌ها توجه نکرده است.

به‌عبارت‌دیگر با قرار دادن آیینه‌ای در مقابل عملکرد و اقدام‌های صورت گرفته، میزان کارایی آن‌ها بررسی می‌شود.

در طول جلسات کوچینگ تمرکز اصلی علاوه بر اهداف و خواسته‌های مراجعه کننده بر توانمدی های وی نیزتوجه می شود.

و پس از آن کوچ کمک می‌کند تا با ارزیابی‌های پیاپی اقدام‌های مؤثر و راه‌هایی که مراجعه کننده را به اهداف و خواسته‌های خود می‌رساند انتخاب شوند.

نکته بسیار مهم در کوچینگ این است که کوچ قرار نیست که برای مراجع نسخه‌ای بپیچد

و راه‌حل‌های از قبل تعیین شده‌ای را به وی بگوید

 

کوچینگ چیست؟

 

چراکه فردی که به کوچ مراجعه می‌کند کاملاً توانمند و بهترین متخصص در حل مشکلات خودش هست

فقط به دلیل اینکه در انبوهی از مسائل خود غرق شده، دید درست و کاملی برای حل آن ندارد.

پس کوچ با گوش کردن به خواسته‌ها ( جایی که مراجع هست) و اهداف ( جایی که مراجع می‌خواهد باشد) کمک می‌کند

تا اقدام‌های مؤثر و دقیق شناسایی شده و با ارزیابی‌های پیاپی هزینه‌های رسیدن به اهداف را کاهش دهد.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

چگونه شخصیت پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

ایجاد شخصیت پرنفوذ و قابل اعتماد  به همراه پوشش و ویژگی‌های ظاهری   اهمیت بسیاری دارد.

تمام کارآفرین‌ها و مدیران ارشد شرکت‌هایی که به عنوان برند در دنیا فعالیت دارند،

از نظر کارکنان و حتی رقیبان خود دارای شخصیتی با پرستیژ و قابل اعتماد هستند.

داشتن نفوذ و پرستیژ برای نمایندگانی که در جلسات مذاکره حضور دارند نیز بسیار مهم و  حیاتی است.

داشتن چنین ویژگی نیازمند توجه به یک سری رفتارهایی است که شاید در نگاه اول مهم به نظر نرسد،

اما در نهایت این رفتارها  می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را به همراه داشته باشد.

برای اینکه بتوانیم در محیط کار و حتی زندگی شخصی خود قابل اعتماد و پرنفوذ باشیم

لازم است برخی ویژگی‌ها را از چهارچوب رفتاری خود حذف و رفتارهایی جدید را جایگزین کنیم.

برخی از این موارد در نگاه اول بسیار ساده و ابتدایی به نظر می‌رسند

ولی رعایت آن‌ها می‌تواند شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد را برای ما به همراه داشته باشد.

 

 عوامل مخرب برای ایجاد اعتماد و نفوذ

  • منفی گرایی

ذهن انسان به گونه‌ای ساخته شده است که کلاً نظر منفی به وقایع و اتفاق‌های پیرامونی دارد.

به عنوان مثال اگر یکی از عزیزان ما به‌طور ناگهانی در زمان همیشگی به منزل برنگردد

و یا در مدت زمان نسبتاً طولانی از یکی از عزیزان خود خبری دریافت نکنیم چه گزینه‌هایی در ذهن به وجود می‌آید؟

آیا فکر می‌کنیم که با دوستان خود اوقات خوبی را سپری می‌کند و کلاً در حال خوش گذرانی است؟

خیر، ذهن دائماً به این گزینه‌ها می‌رسد که نکند تصادف کرده و یا در کدام بیمارستان و یا کلانتری باید دنبالش بگردم!

این منفی نگری در زمان‌های ابتدایی عصر بشریت بسیار به بقا و حفظ نسل بشر کمک کرده است.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

از طرفی دیگر ذهن به محرک‌های منفی واکنش بیشتری نشان می‌دهد.

این مورد را می‌توان در اخبار و سایت‌های خبری به راحتی مشاهده کرد.

چراکه خبرهای منفی و ناراحت کننده بیشترین بازدید و استقبال را دارند.

این منفی نگری باعث می‌شود که ما را به سمت شکایت و غر زدن هدایت کند.

این روزها که کشور در شرایط مطلوب اقتصادی به سر نمی‌برد

تنها چیزی که از گوشه و کنار به ما می‌رسد خبرهای منفی، شکایت از اوضاع اقتصادی و غر زدن به این و اون است.

غر زدن و شکایت از هر اتفاق و داستانی که پیش می‌آید کاری نیست که افراد پرنفوذ و قابل اعتماد انجام دهند.

این افراد شرایط را آن‌گونه هست مشاهده و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند

یعنی از شکایت و غر زدن پرهیز کرده و می‌گویند:

« بله این شرایط هست و من با توجه به این شرایط چه کاری باید انجام دهم؟»

 

  • بهانه تراشی

بهانه تراشی و در رفتن از زیر باز مسئولیت کار افراد پرنفوذ و قابل اعتماد نیست.

این افراد با روحیه قوی و محکم، تمام مسئولیت‌هایی که بر عهده‌شان است را به خوبی انجام می‌دهند

اگر هم اشتباهی در کارشان باشد ( البته هست چون همه انسان هستیم و هیچ کسی کامل نیست) آن می‌پذیرند و درصدد جبران آن بر می‌آیند

اگر نتوانیم ۱۰۰ درصد مسئولیت کارهایمان را بر عهده بگیریم نباید انتظار داشته باشیم که فردی قابل اعتماد در نزد دیگران باشیم.

احتمالاً در اطراف ما افرادی هستند که همیشه تقصیرها را گردن دیگران می‌اندازند و دائماً به دنبال مقصر هستند

آیا به چنین فردی می‌توان اعتماد کرد؟ کمی محکم می‌توان گفت که پاسخ خیر است.

 

  • قضاوت کردن

قضاوت کردن از جمله صفاتی است که بسیار در مورد آن صحبت شده و در هر جلسه و کلاسی به زیان‌های اون پرداخته می‌شود

فقط در همین حد اشاره کنم که افراد پرنفوذ از قضاوت کردن و برچسب زدن بر روی دیگران پرهیز می‌کنند

و به انسان‌ها آن‌طور که هستند توجه دارند.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

قضاوت در جلسه مذاکره و همین‌طور در محل کار باعث گمراهی و عدم دستیابی به نتیجه مطلوب می‌شود.

 

  • اغراق و داستان‌گویی بی مورد

تعریف کردن داستان‌های بی مورد، ارائه توضیحات زیاد، اغراق کردن در انجام کارها و وظایف کارهایی نیست که یک فرد پرنفوذ و دارای پرستیژ انجام دهد.

افرادی که داستان‌گویی بیش از حد دارند و در توصیف‌های خود اغراق می‌کنند

شاید به‌عنوان افراد باحال و سرگرم کننده شناخته شوند

ولی بیشتر حرف‌هایشان قابل اعتماد نخواهد بود.

در این قسمت قصد نداریم که بگوییم داستان‌گویی نداشته باشید و برای کارهای خود توضیح ندهید

ولی اگر در هر چیزی زیاده روی شود قطعاً از ارزش و اعتبار آن کم خواهد شد.

اغراق کردن و توضیحات زیاد نهایتاً ما را به سمت بیان مطالبی هدایت می‌کند که واقعیت ندارد و دروغ است.

برای داشتن شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد نباید خود را به سمتی ببریم که منجر به بیان دروغ شود.

 

  • غیبت کردن

غیبت کردن کار انسان‌های ضعیف هست

افراد پرنفوذ و دارای پرستیژ هیچ‌وقت در غیاب فردی از وی صحبت نمی‌کنند

و حرف‌های خود را رودررو و در حضور آن فرد بیان می‌کنند.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

غیبت کردن هم جزو صفاتی است که زیاد در موردش صحبت شده ولی توجه به این نکته ضروری است که

فردی که از دیگران به شما حرف می‌زند حتماً از شما هم به دیگران می‌گوید و چنین فردی قابل اعتماد نیست.

 

  • تعصب بی مورد

افراد پرنفوذ و قابل‌اعتماد می‌دانند که پای فشاری بر روی مواضع خود، کاری را از پیش نمی‌برد.

این افراد در طرز نگاه و رفتار خود از انعطاف‌پذیری خاصی برخوردار هستند

چراکه هم به خواسته‌های خود توجه دارند و هم خواسته‌های طرف مقابل.

هرکسی بر مبنی ادراک خود عمل می‌کند و افرادی که بانفوذ و قابل‌اعتماد هستند اول تلاش می‌کنند از ادراک دیگران مطلع شوند.

این افراد سعی می‌کنند به جای اصرار بی‌مورد به راه‌حل بی اندیشند و در مسائل مختلف از خود انعطاف نشان می‌دهند.

 

عوامل مخرب برای ایجاد اعتماد و نفوذ

در بالا صفاتی را بیان کردیم که افراد بانفوذ و قابل‌اعتماد انجام نمی‌دهند.

 

اما امروزه روانشناسان و متخصصان عادت‌های فردی و سازمانی، معتقد هستند

برای اینکه عاداتی در ما شکل بگیرید، تنها حذف برخی رفتارها موثر نیست

و باید حتما جایگزین های مناسبی برای آنها داشت، تا بتوان آن رفتار را در خود نهادینه و به عادات رفتاری ثابت تبدیل کرد.

در ادامه به برخی رفتارهایی که می‌تواند به ما کمک کند تا فردی قابل اعتماد و دارای شخصیت پرنفوذی باشیم، می‌پردازیم.

 

  • صادق باشیم

آیا می‌توان به کسی که به اصطلاح یک روده راست در شکم خود ندارد اعتماد کرد؟

صداقت داشتن به ما کمک می‌کند که دیگران روی حرف ما حساب کنند.

و از قدیم هم گفتند که حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

تمام این اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل‌ها نشان دهنده اهمیت راست‌گویی و صداقت داشتن است.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

در مورد صداقت می‌توان بسیار صحبت کرد و مطلب نوشت،

ولی این روزها صداقت داشتن در حرف، ساده اما در عمل کاری بسیار سخت است.

 

  • رک و راست باشیم

منظور از رک و راستی، ضد حال و برخورد تند نیست.

رک و راستی به این معنی که در تعاملات روزانه، خودمان باشیم و نقش بازی نکنیم.

احساسات خود را بیان کنیم و اگر از رفتار فردی ناراحت شدیم با او مطرح کنیم.

انباشته کردن اتفاق‌های کوچک باعث انباشته شدن کدورت و ناراحتی بیشتر، در درونمان می‌شود

و به همین دلیل بدون اینکه متوجه باشیم، احساس منفی را از خود منعکس و نشان می‌دهیم.

در رک و راست بودن نیاز به موقعیت شناسی هم هست.

چراکه بسته به شرایط شاید لازم باشد میزان بروز احساسات را کنترل کرد.

اما آنچه اهمیت دارد این است که حتماً مواردی که شما را ناراحت می‌کند به آرامی و دوستانه بیان شود.

روراستی بیشتر مساوی است با اعتماد بیشتر.

 

  • دیگران را ببخشیم

فردی که می‌خواهد پرنفوذ و دارای مقامی بالا نزد دیگران باشد،

باید بتواند کدورت و کینه را از درون خود پاک کند.

منظور از پاک کردن، فراموش کردن آن نیست. بلکه باید این خاطرات را در ذهن داشت و درس آن را گرفت،

( به این صورت که از خود بپرسیم؛

چه کاری باید انجام شود تا این اتفاق و فرصت مشابه، برای سوء استفاده احتمالی ایجاد نشود؟ )

ولی کینه ناراحتی را نباید با خود حمل کرد.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

داشتن کینه و ناراحتی از دیگران مانند بارهای اضافی است که نمی‌گذارد ما به قله‌های مورد نظر خود برسیم.

در این مسیر هر چه سبک‌تر باشید، مسیر را سریع‌تر و راحت‌تر طی خواهید کرد.

 

  • دیگران را بی‌دلیل دوست داشته باشیم

برخی ممکن است خوبی کنند و چشم به جبران خوبی خود داشته باشند.

ولی برای ساختن اعتماد و نفوذ در دیگران نباید به امید جبران، به دیگران خوبی کرد.

دوست داشتن و منتقل کردن این حس، اگر بدون دلیل و بی چشم‌داشت صورت گیرد

قطعاً کمک می‌کند تا دیگران به سمت ما هدایت شوند.

حتی از افرادی که با شما به خوبی رفتار نمی‌کنند و منتقد سرسخت شما هستند هم به خوبی یاد کنید

و از ادبیات مثبت استفاده کنید. و از تخریب و ادبیات بد برای رقبای خود پرهیز کنید.

برای همه آرزوها و خواسته‌های خوب داشته باشید.

 

چگونه شخصیتی پرنفوذ و قابل اعتماد داشته باشیم؟

 

  • به گفته‌های خود عمل کنیم

تلاش برای بی‌عیب بودن کار بیهوده‌ای است.

چون انسانی نیست که وقتی به گذشته خود نگاه کند، خود را بی‌عیب و نقص ببیند.

برای اینکه شخصیتی پرنفوذ و قابل‌اعتماد داشته باشیم لازم نیست که بی‌عیب باشیم.

ولی می‌توانیم حداقل به حرف‌ها  و گفته‌های خود عمل کنیم.

داشتن مسئولیت‌پذیری و انجام کارهایی که باید انجام شود می‌تواند از ما شخصیتی قابل‌اعتماد و پرنفوذ بسازد.

 

اگر شما چنین فردی هستید و یا با این افراد برخورد داشته اید، لطفا برخی از صفاتی که به نظر شما مهم است، ولی به آن اشاره نشده را در بخش نظرها با ما به اشتراک بگذارید.

 

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

همه مذاکره‌کنندگان معتقد هستند، هر فردی که وارد مذاکره می‌شود باید بتواند طرف مقابل خود را متقاعد کند

در غیر این صورت هرچه قدر آماده باشد و تکنیک‌های مختلفی را در طول مذاکره به کار بگیرد،

به نتیجه مورد نظر خود دست پیدا نمی‌کند.

این مقاله با عنوان چند تکنیک ساده برای متقاعدسازی به نکاتی ساده اما کاربردی در مذاکره می‌پردازد.

اما لازم است در ابتدا تعریف خود را از متقاعدسازی ارائه کرده و سپس به تکنیک‌های آن بپردازیم.

 

تعریف متقاعدسازی

معنی کلمه متقاعدسازی در فرهنگ دهخدا به این صورت آمده است:

« پذیرفتن، قبول کردن و باور کردن آنچه در اول نمی‌پذیرفت، به دلیلی که شنید.»

بر اساس این تعریف می‌توان دریافت که زمانی می‌توان فردی را قانع کرد که به دلیل شنیده‌ها،

مطلبی را قبول کند که تا قبل از آن نمی‌پذیرفت.

به عبارت دیگر ارائه سخن و مطلبی که بر روی دیگری تأثیر گذاشته تا با میل درونی خود ترغیب به پذیرش و یا انجام آن کار شود.

از تعاریف بالا می‌توان به این نتیجه رسید که متقاعدسازی دارای دو عنصر بسیار مهم است.

یکی فردی که قرار است متقاعد به پذیرش امری شود ( متقاعد شونده)

و دیگری فردی که با ارائه ادله و بیان خود، طرف مقابل خود را به کاری ترغیب می‌کند ( متقاعدکننده)

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

در جلسات مذاکره هر کدام از طرفین سعی دارند تا مواضع و اهداف خود را به نحوی بیان کنند که طرف مقابل مجاب به پذیرش آن شود.

و برای این کار هم از تکنیک‌ها  و روش‌های متنوعی استفاده می‌شود.

اما در بیشتر موارد توجه به یک نکته بسیار مهم، از نظر دور می‌ماند که برای متقاعدسازی بسیار حیاتی است.

و آن توجه به خواسته‌ها و نیازهای طرف مقابل است.

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که

در جلسه‌ای هر چه تلاش می‌کنید و با وجود اجرای تکنیک‌های زیاد موفق به تأثیرگذاری بر روی طرف مقابل نمی‌شوید

و یا عکس آن، تنها با یک جمله ساده طرف مقابل شرایط و مواضع شما را به راحتی قبول می‌کند.

این امر اتفاقی نیست

چراکه در مورد اول به نیازها و خواسته‌های طرف مقابل توجه نشده و در مورد دوم به صورت ناخودآگاه نیازهای وی بیان شده است.

 

شناسایی ظرف نیازهای مخاطب

یکی از عناصر مهم در متقاعدسازی،

ویژگی‌های شخصی و نیازهای فردی است که قرار است مجاب و متقاعد به انجام کاری شود.

بر این اساس لازم است که شناخت درستی از طرف مقابل خود داشته باشیم.

ویلیام گلسر(William Glasser) در کتاب خود با عنوان تئوری انتخاب

پنج نیاز اساسی بقاء، آزادی، پیشرفت، تفریح و تعلق را برای هر انسانی در نظر گرفته است.

به گفته وی همه انسان‌ها ۵ نیاز اساسی دارند اما اندازه هر کدام متفاوت است

و این نیازهاست که دلیل انجام و یا انجام ندادن کاری را شکل می‌دهد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

فرض کنید فردی وارد مغازه تجهیزات پزشکی شده و اقدام به خرید ویلچر کرده است.

دلیل خرید این فرد را بر اساس هر ۵ نیاز اساسی گلسر بررسی می‌کنیم.

نیاز به بقاء

ممکن است این فرد به دلیل عدم تحرک خود یا فرد دیگری که برای او اقدام به خرید کرده، در تلاش برای حفظ بقای خود باشد

به این صورت که زندگی او بستگی به تحرک خود، یا فردی که برای او خرید را انجام داده، دارد.

نیاز به آزادی

احتمالاً این فرد با خرید ویلچر می‌خواهد آزادی حرکتی برای خود ایجاد کند

و یا اگر برای فردی دیگری (مثل پدر یا مادر خود) خرید کرده است، وی را از کمک خود بی‌نیاز و وقت بیشتری را برای خود ایجاد کند.

نیاز به پیشرفت

استفاده از تجهیزات و ابزارهای کمکی، به نوبه خود می‌تواند بیانگر تمایل به پیشرفت و افزایش قدرت باشد.

نیاز به تفریح

سهولت در حرکت و جابه‌جا شدن راحت‌تر می‌تواند زمینه‌های داشتن اوقاتی مفرح و همین‌طور گردش و تفریح به نقاط مختلف باشد.

نیاز به تعلق

نیاز به دوست داشتن یکی از دلایل مهم در خرید هست و اهمیت جایگاه فردی که برای وی این خرید انجام می‌شود،

می‌تواند نقش زیادی در متقاعدشدن داشته باشد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

با توجه به مطالب گفته شده هر انسانی برای خرید و در کل انجام کاری، بر اساس یکی از این ۵ نیاز عمل می‌کند

که شناخت و توجه کردن به آن می‌تواند نقش مؤثری در متقاعدشدن داشته باشد.

 

متقاعدسازی

در ادامه قصد داریم تا دو تکنیک ساده اما کاربردی را برای متقاعدسازی به شما معرفی کنیم.

نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که اجرای این تکنیک‌ها نیاز به تمرین و اصلاح در اجرای آن دارد

چراکه، اگر به صورت مصنوعی و غیر طبیعی اجرا شود تأثیر مورد نظر را در پی نخواهد داشت.

از طرف دیگر متقاعدسازی یک فن است و داشتن مهارت و تسلط پیدا کردن در آن نیاز به تمرین‌های زیادی دارد.

 

۱-چند بله پشت هم

این تکنیک یکی از بهترین روش‌ها برای شکستن یخ و از بین بردن گارد طرف مقابل به شمار می‌رود.

در این روش باید با پرسیدن سؤالات بسته، از طرف مقابل خود چند بله بگیرید.

سؤال بسته به سؤالاتی گفته می‌شود که جواب آن‌ها بله و خیر است (Yes&No questions) و در مقابل سؤالاتی است که به صورت باز مطرح می‌شود.

به عنوان مثال وقتی می‌پرسیم «چای میل دارید؟» با بله و یا خیر پاسخ دریافت می‌کنیم.

سؤالات باز هم به پرسش‌هایی گفته می‌شود که با کلمه‌های پرسشی چطور، چرا، چگونه و … آغاز می‌شود(WH questions).

به عنوان مثال اگر پرسیده شود که

«چطوری به این انتخاب رسیدی؟» جواب آن بله و یا خیر نیست بلکه به توضیح روند تصمیم‌گیری پرداخته می‌شود.

دوباره باید تأکید کنم که پرسیدن سؤالات باید به‌گونه‌ای باشد که جواب حتماً بله باشد.

به عنوان مثال اگر سؤال شود که حال شما خوب است؟ جواب لزوماً بله نیست شاید سرماخورده باشد

و یا این سؤال که

چه هوایی خوبی است مگه نه؟ در جواب گفته شود که خیر باعث ایجاد حساسیت در من شده است!

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

برای اینکه جواب حتماً بله باشد باید به رویدادهایی که به یک امر مسلم اشاره دارد تمرکز کنید. به عنوان مثال لطفاً به این پرسش‌ها پاسخ دهید.

  • شما در وب‌سایت آموزشی عرفان ضیایی هستید، درسته؟
  • الآن مشغول مطالعه مقاله « چند تکنیک ساده برای متقاعدسازی» هستید، مگه نه؟
  • در این مقاله به تکنیک « چند بله پست هم » پرداخته شده است بله؟

درواقع اگر به رویدادهای مسلم و حقیقت‌هایی که قابل انکار نیستند تمرکز کنید حتماً در اجرای این تکنیک موفق خواهید بود.

 

۲- ارائه حق انتخاب

داشتن حق انتخاب برای افرادی که ظرف آزادی آن‌ها بزرگ‌تر است بسیار جذاب خواهد بود و مورد استقبال قرار می‌گیرد.

البته به این معنی نیست که سایر افراد از داشتن حق انتخاب لذت نمی‌برند.

همان‌طور در بالا گفته شد همه انسان‌ها ۵ نیاز اساسی را دارند اما برای برخی بزرگ‌تر است و برای برخی دیگر در اولویت‌های بعدی قرار دارد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

اینکه شما این فرصت و امکان را داشته باشید تا خودتان در خصوص خرید و یا انتخاب انجام یک کار اقدام کنید،

برای هر فردی بسیار رضایت‌بخش و خوب خواهد بود.

فرض کنید یکی از اقوام شما تماس می‌گیرد و قرار می‌شود تا ساعاتی دیگر مهمان شما باشد.

از بد روزگار این روز تعطیل رسمی است و تنها یک مغازه در نزدیکی خود پیدا می‌کنید تا برای این مهمان عزیز خود میوه تهیه کنید.

به‌احتمال‌زیاد هرچقدر هم کیفیت میوه‌های این مغازه مطلوب باشد بازهم به لحاظ روانی این حس ایجاد می‌شود که

« اگر در شرایط بهتری این مهمانی برگزار می‌شد می‌توانستم میوه‌های بهتری را تهیه کنم. »

این در حالی است که

اگر از میان چند مغازه دست به انتخاب بزنیم و همان مغازه میوه فروشی را انتخاب کنیم حس رضایتمندی بیشتری را از خرید خود خواهیم داشت.

بنا بر مطالب گفته شده اگر برای مشتری و طرف مذاکره خود گزینه‌هایی را قرار دهید که خودش انتخاب کند،

رضایتمندی و شادی بیشتری از طرف مقابل خود دریافت خواهید کرد.

 

چند تکینک ساده برای متقاعدسازی

 

نکته مهمی که باید اشاره کرد این است که

گزینه‌های خیلی زیاد هم نتیجه معکوس دارد و منجر به گیجی و سردرگمی خواهد شد.

آقای رولف دوبلی ( نویسنده کتاب هنر شفاف اندیشیدن) معتقد است :

« انتخاب‌های بیشتر منجر به تصمیم‌گیری‌های ضعیف‌تر می‌شود.»

 

اینکه چه تعداد گزینه و داشتن حق انتخاب برای مشتریان و طرف مقابل شما مفید است،

بستگی به نوع کسب‌وکار شما دارد اما به‌طور میانگین تا چهار گزینه می‌تواند مطلوب باشد.

 

ویژگی‌های یک مذاکره مؤثر

ویژگی‌های یک مذاکره مؤثر

مذاکره برای رسیدن طرف‌های مذاکره کننده به خواسته‌ها و منافعشان است.

بر همین اساس در طول مذاکره موضوع‌های مختلفی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد

و برای هر مسئله، راه حل ارائه می شود، تا در نهایت طرفین به خواسته های خود رسیده و دست پر، میز مذاکره را ترک کنند.

اما ویژگی یک مذاکره مؤثر که تضمین کننده منافع و خواسته‌های تمام طرف‌های مذاکره باشد، چیست؟

ویژگی‌های یک مذاکره مؤثر

  • کیفیت

یکی از نکاتی که باید در طول مذاکره مورد توجه طرفین قرار گیرد، کیفیت مذاکره است

چراکه مذاکره ای اثر بخش است که رضایت‌مندی همه افراد مذاکره کننده را در پی داشته باشد،

و راه حل‌های مطرح شده بتواند خواسته‌ها و منافع همه طرف‌ها را تأمین کند.

داشتن چنین رویکردی در مذاکره علاوه بر ایجاد رضایت‌مندی برای طرف مقابل،

تضمین کننده منافع و خواسته‌های ما هم خواهد بود، چراکه جو و اتمسفر حاکم بر میز مذاکره را مثبت و روابط دوستانه ای را ایجاد می کند.

طرف مقابل نیز در سایه امنیت و صداقت ایجاد شده، تلاش خود را برای تأمین تمام خواسته‌ها و نیازهای ما انجام خواهد داد.

  • کارایی

زمانی یک مذاکره کارآمد خواهد بود که در کمترین زمان انجام شود.

و نتیجه و راه کارهای توافق شده نیز بر اساس واقعیت تنظیم شده و قابل اجرا باشد.

  • حفظ روابط

زمانی می توانیم از مذاکره مؤثر و مفید صحبت کنیم که رابطه دوستانه و مفیدی را با طرف‌های مقابل برقرار کرده باشیم.

چراکه مذاکره کنندگان حرفه ای دیدگاه بلند مدتی را دنبال می کنند

و هدف آن‌ها تنها رسیدن به خواسته‌های کوتاه مدت نیست.

برای ایجاد رابطه بلند مدت و جلب رضایت طرف مقابل لازم است علاوه بر تأمین خواسته‌ها و منافع خود،

در تأمین خواسته‌ها و منافع طرف مقابل هم تلاش صورت گیرد.

فراموش نکنید که مذاکره کننده مقابل شما هم یک انسان است،

دقیقاً مانند همه دوست دارد مورد احترام و توجه قرار گیرد و به حرف‌هایش گوش داده شود

و همچنین موانع و مشکلات وی نیز در نظر گرفته شود.

ویژگی‌های یک مذاکره مؤثر

برقراری توازن میان کسب نتیجه و ایجاد روابط بلند مدت، یکی از بهترین ویژگی‌هایی است که می توان برای یک مذاکره مؤثر و مفید در نظر گرفت.

چراکه طرفین علاوه بر از بین بردن تعارض و اختلاف نظرهای خود، توانسته‌اند تا زمینه همکاری بیشتر برای حل و فصل مسالمت آمیز سایر موارد اختلافی، در محیطی دوستانه را فراهم کنند.

انواع مذاکره

نتیجه هر مذاکره ای را می توان به چهار نوع تقسیم کرد.

هر مذاکره کننده ای می داند و باید در نظر داشته باشد که نتیجه مذاکره ای که در آن شرکت کرده است،

از این چهار نوع خارج نیست.

  1. برد-برد

  2. برد-باخت

  3. باخت-برد

  4. باخت-باخت

از میان این چهار نوع مذاکره، دو مورد اول یعنی « برد-برد» و «برد-باخت» از اهمیت برخوردار است.

چراکه نشان از رویکرد مذاکره کنندگان آن دارد.

ویژگی‌های یک مذاکره مؤثر

کسب نتیجه « برد-برد» بهترین اتفاقی است که می تواند در یک مذاکره روی دهد.

به این معنی که همه طرف‌های شر کت کننده در مذاکره به منافع و خواسته‌های خود دست می یابند

و همان‌طور که در قسمت اهداف مذاکره گفته شد، علاوه بر کسب نتیجه بر حفظ روابط هم تاکید می کند.

به همین منظور، اساس این نوشتار بر این قرار گرفته است که مذاکره کنندگان با چنین رویکرد و هدفی (برد – برد) وارد عرصه مذاکره شوند.

موردهای دوم و سوم ( «برد-باخت» و « باخت-برد») تقریباً به یک معنی است،

برد یک طرف به منزله باخت طرف دیگر است.

برخی از مذاکره کنندگان با این دیدگاه وارد مذاکره می شوند که امتیاز بیشتری کسب کنند.

به عبارت دیگر سهم بیشتری از کیک را از آن خود کنند.

در این صورت است که مذاکره به نتیجه «برد-باخت» منتج می شود.

این نتیجه مورد انتظار هیچ یک از طرفین نیست و مذاکره کننده ای که به هر دلیل، ناکام از پای میز مذاکره بلند شود،

دیگر پای میز مذاکره نمی نشیند. لذا برنده صرفاً نتیجه ای کوتاه مدت را گرفته و نتیجه بزرگ‌تری را از دست داده است.

اما مورد آخر یعنی « باخت-باخت» بدترین نتیجه ای است که می توان از یک مذاکره گرفت.

چراکه هیچ کدام از طرفین نتوانستند به نتیجه مورد نظر خود دست پیدا کنند.

 

چه کارهایی قبل از مذاکره باید انجام شود؟

نکات ویژه قبل از مذاکره – چه کارهایی قبل از مذاکره باید انجام شود؟

برخی از افراد فکر می‌کنند که مذاکره کنندگان موفق برای رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود تنها در پای میز مذاکره تلاش می‌کنند.

شاید به این صورت تصور شود که مذاکره تنها به فعالیت‌های طرفین مذاکره در پای میز محدود می شود که البته این تصور درستی نیست.

مذاکره کنندگان موفق از مدت‌ها قبل خود را برای مذاکره با طرف‌های مقابل خود آماده می کنند

چرا که به قول معروف باید مشق‌ها را از شب قبل نوشت.

 

نوشتن مشق از شب قبل

یکی از مهم‌ترین کارهایی که هر مذاکره کننده ای باید قبل از شروع جلسات مذاکره انجام دهد،

مطالعه در خصوص موضوع مورد مذاکره و داشتن اشراف کامل اطلاعاتی در این زمینه است.

تصور کنید نماینده ای که برای دریافت امتیاز از یک شرکت معتبر راهی جلسات مذاکره می شود

ولی از توان و ظرفیت شرکت خود و ابراز آلات مورد نیاز اطلاعی نداشته باشد.

دانش کافی و اشراف اطلاعاتی می تواند مذاکره را به سمت خواسته‌ها و منافع مذاکره کننده هدایت کند.

 

چه کارهایی قبل از مذاکره باید انجام شود؟

 

مکتوب کردن و اولویت بندی خواسته‌ها

مذاکره کننده ای می تواند بیشترین امتیاز را برای سازمان و کشور خود به ارمغان بیاورد،

که قبل از آن با خود تعیین تکلیف کرده باشد و کاملاً بداند که در پای میز مذاکره چه می خواهد.

به این منظور فرد و یا هیئت مذاکره کننده باید خواسته‌ها و اهداف خود را که از قبل مشخص کرده و اولویت بندی کند.

چراکه میز مذاکره محل دادوستد امتیاز است و مذاکره کنندگان باید بدانند که چه خواسته‌هایی در اولویت است

و باید بر روی آن پای فشاری کنند و چه مواردی را می توانند برای کسب امتیازهای بیشتر به طرف مقابل اعطا کنند.

گاهی لازم است از برخی خواسته‌ها و اهداف که اولویت کمتری برخوردار دارند را برای جلب اعتماد و یا معاوضه با خواسته دیگری، گذشت.

توانایی معامله و دادوستد امتیازهای گوناگون به منظور رسیدن به اهداف و خواسته‌های اولویت دار،

تنها زمانی امکان‌پذیر است که فرد و یا هیئت مذاکره کننده نسبت به خواسته‌ها و اهداف خود اطلاعات کافی داشته

و آن‌ها را از قبل اولویت بندی کرده باشند.

نکته مهم در این قسمت مکتوب کردن این فرایند است

چراکه عملکرد ذهنی نقاط ضعف و قدرت را نمایان نکرده و گاه برخی نکات مهم را از دید پنهان می کند.

 

شناخت طرف مقابل

یکی دیگر از کارهایی که باید از قبل مورد توجه فرد و یا هیئت مذاکره کننده قرار بگیرد،

شناخت دقیق فرد  و یا افرادی است که قرار است پای میز مذاکره با یکدیگر تعامل و گفتگو داشته باشند.

در شناخت افراد به ویژگی‌هایی نظیر دیدگاه‌ها و پیش فرض‌هایی که می تواند در روند گفتگو و مذاکره تأثیر گذار باشد باید توجه نمود.

راه‌های مختلفی برای شناخت طرف مقابل وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می کنیم.

 

کتاب الکترونیکی تکنیک های لازم در مذاکرات سخت را مطالعه کرده اید؟

 

افراد شناخته شده: 

برخی مذاکره کنندگان دارای اسم و رسم هستند.

این اتفاق بیشتر در مذاکرات سیاسی و یا شرکت‌های بزرگ چند ملیتی اتفاق می افتد

در این شرایط به راحتی می توان با جستجوی نام فرد مذاکره کننده،

علاوه بر اطلاعت کافی و جامع از سوابق و فعالیت‌های وی، می توان نسبت از دیدگاه‌ها و طرز نگاه وی نیز مطلع شد.

 

شناخت در وقت اضافه: 

گاهی پیش می آید که اگر طرف مقابل فرد شناخته شده ای نیست و یا به هر دلیلی اطلاعات کافی از وی پیدا نشد.

در این صورت لازم است تا قبل از آغاز مذاکره ( در صورت امکان) دیدارهای غیر رسمی را ترتیب دهید

تا با صحبت و معاشرت، شناخت بهتری را نسبت به قبل برای خود ایجاد کنید.

این دیدارهای غیر رسمی می تواند شامل دعوت به نهار یا شام باشد و یا برگزاری استقبال رسمی،

که تا محل مذاکره بتوان گفتگویی صمیمی را شکل داد.

و …

 

چه کارهایی قبل از مذاکره باید انجام شود؟

 

آشنایی کامل از محل برگزاری مذاکره

شاید محل برگزاری جلسات مذاکره از دید برخی افراد مهم نباشد

اما همین نکته می تواند تأثیر زیادی را بر روند مذاکره و نتیجه حاصل از آن ایجاد کند.

به گونه‌ای که در برخی از موارد ماه‌ها مذاکره تنها برای توافق بر سر محل جلسه بعد صورت می‌گیرد.

 

ویژگی آب و هوایی:

تأثیر آب و هوا به شدت بر روند مذاکره تأثیر گذار است

لذا گرما، سرما، رطوبت و خشکی هوا باید به دقت برسی شود. حتی در برخی موارد به دلیل تغییر ناگهانی آب و هوا

و شرایط جوی امکان لغو و یا جابه‌جایی محل مذاکره باید در نظر گرفته شود.

به همین منظور باید نسبت به وضعیت آب و هوایی محل مذاکره

حتی تا چند روز قبل و بعد از مذاکره را کاملاً برسی و در نظر گرفت.

لازم به ذکر است که این نکته بیشتر در خصوص موضوعات حساس و مهم ( مانند مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک ) در نظر گرفته می شود

و در سایر شرایط کاملاً به نظر طرفین مذاکره بستگی دارد.

 

 

مذاکره چیست؟

مذاکره چیست؟

 

شاید وقتی صحبت از مذاکره شود، به یاد جلسه و هم نشینی نماینده‌های سیاسی و یا مقامات شرکت‌های بزرگ بی افتیم.

این در حالی است که مذاکره در سطح‌های مختلفی شکل می‌گیرد که رایج‌ترین آن مذاکره با خود است.

در این مقاله قصد داریم تا تعریفی ساده از مذاکره، چند نکته و ویژگی آن را با شما به اشتراک بگذاریم،

تا پس از مطالعه این مقاله به ابزار مذاکره مجهز شده و از آن در زندگی خود بهره بگیرید.

 

تعریف مذاکره

زمانی دو نفر و یا تعدادی از افراد پای میز مذاکره قرار می گیرند که در خصوص موضوعی دچار تعارض شده و اختلاف نظر پیدا کنند.

این اختلاف نظر می تواند ناشی از تفاوت در ادراک و یا سوء تفاهم باشد.

تصمیم گیری‌های متفاوت از هر یک از طرف‌های درگیر که موجب بروز تعارض در میان آن‌ها شده است، مذاکره را شکل می دهد.

تا به اینجا تعریفی از مذاکره شد که نشان دهنده ایجاد شرایط بحرانی است،

درست مانند اینکه دو و یا تعدادی از افراد، با توپی پر در مقابل یکدیگر قرارگرفته‌اند.

اما خود مذاکره خبر خوبی است، چراکه مذاکره محیطی را برای طرفین ایجاد می کند تا بتوانند با گوش کردن به هم، درخواست‌های یکدیگر را بپذیرند.

به دنبال آن با داد و ستد و بده بستانی آشکار، منافع و خواسته‌های خود را بدون اینکه به دیگری آسیب و ضرری برسد، دنبال کند.

 

مذاکره چیست؟

 

محیط مذاکره

مذاکره در سطح‌های مختلفی شکل می گیرد.

  • سطح فردی
  • سطح گروهی
  • سطح میان گروهی

 

  • سطح فردی

یکی از رایج‌ترین مذاکراتی که همه ما آن را تجربه کرده‌ایم، مذاکره با خود است.

به عنوان مثال زمانی که با خود کلنجار می رویم که آیا الآن زمان مناسبی است که درخواست افزایش حقوق را به رئیس بگویم یا نه.

زمانی که گفتگوی درونی ما برای برداشتن شیرینی خوشمزه ای شکل می گیرد که خوردنش رژیم غذایی را خراب می کند و نخوردنش لذتی وصف نشدنی را.

 

  • سطح گروهی

مذاکره در این سطح می تواند با یکی از اعضای گروه فامیلی، دوستی، همکار و یا هم خانه ای؛

به گونه ای که برای یک تصمیم مشترک و رسیدن به هدفی در آینده نزدیک، شکل بگیرد.

نتایج این مذاکره می تواند ایجاد آرامش در محیط کار، انتخاب کانال تلویزیون و یا مدیریت هزینه‌ها برای خرید خانه باشد.

 

  • سطح میان گروهی

مذاکرات در این سطح بیشتر مربوط به جلسه میان گروه‌های تجاری و سیاسی می شود

که هیئت‌های مذاکره کننده برای تحقق خواسته‌ها و منافع شرکت و کشور خود پای میز می نشینند.

مذاکرات هسته ای، یکی از نمونه‌های این نوع مذاکره است که میان هیئت‌های ایران و گروه ۵+۱ شکل گرفت.

از نمونه تجاری هم می توان به مذاکره دو شرکت برای ادغام و نحوه مدیریت پس از آن اشاره کرد.

 

همان‌طور که در بالا مشخص شد، مذاکره از درون ذهن تا بحث‌های پیچیده سیاسی و بین‌المللی را شامل می شود.

لذا مجهز بودن به این ابزار می تواند کیفیت زندگی شخصی و کاری را تحت تأثیر قرار داده

و تضمین کننده خواسته‌ها و نیازهای همه انسان‌ها به شیوه مسالمت آمیز باشد.

به گونه ای که خواسته‌ها و منافع طرف مقابل هم در نظر گرفته شود.

 

مذاکره چیست؟

 

اهداف مذاکره

اهداف مذاکره را می توان به دو بخش نتیجه گرایی و حفظ رابطه تقسیم کرد.

  • نتیجه گرایی

همان‌طور که گفته شد؛

مذاکره پس از ایجاد تعارض میان دو فرد و یا دو گروه انسانها، برای نزدیک کردن خواسته ها و رسیدن به هدف ایجاد می شود.

بر همین اساس گاهی مذاکره کنندگان نتیجه کار خود را تنها رسیدن و کسب امتیاز لازم از مذاکره در نظر می گیرند.

به عبارت دیگر از هر ترفند و وسیله ای برای تأمین خواسته ها و منافع خود استفاده می کنند.

در این صورت است که طرف مقابل از نتیجه حاصل شده کمترین بهره را می برد.

تعبیری که از این نوع مذاکره می شود تعبیر کیک است.

به این صورت که، یکی از طرف‌های مذاکره کننده سعی می کند تا بیشترین سهم از کیک را از آن خود کند.

بر این اساس، طرف مقابل سهم کمتری از کیک را خواهد برد.

این نوع هدف گذاری موقعی شکل می گیرد که امیدی به آینده و ادامه دار بودن مذاکره نباشد،

چراکه طرف مذاکره کننده ای که به دلیل توزیع نابرابر امتیازات، سهم کمتری از کیک را برده است،

دیگر پای میز مذاکره نمی آید.

  • حفظ رابطه

مذاکره کنندگانی که علاوه بر رسیدن به نتیجه دلخواه، به دنبال حفظ رابطه پس از مذاکره با طرف مقابل هستند،

بهترین نتیجه را از مذاکره خود به دست می آورند.

این نوع هدف گذاری در مذاکره، می تواند با ایجاد اعتماد و حفظ رابطه دوستی، فضایی امن و راحت را

در طول مذاکره ایجاد کرده و نتیجه ای فراتر از حد تصور را به وجود آورد.

چراکه دو طرف با علم به اینکه منافع و خواسته‌های آن‌ها مورد احترام قرار می گیرد،

راحت تر نسبت به دادوستد امتیازهای مبادرت می ورزند.

در این نوع مذاکره می توان اهدافی بلند مدت را در نظر گرفت و موضوعات و مسائل مختلفی را مورد برسی قرار داد.

چراکه این رویه در مذاکرات تجاری می تواند طرفین را به مشتری‌های پایدار و وفادار، و در مذاکرات سیاسی، کشورها را به متحدان و هم‌پیمان استراتژیک تبدیل کند.

 

 

شناخت عوامل تاثیر گذار بر مذاکره

شناخت عوامل تاثیر گذار بر مذاکره چگونه ما را در روند مذاکره پیروز میکند؟

چگونگی شناخت عوامل تاثیرگذار بر مذاکره می تواند نقطه قوتی برای هر مذاکره کننده ای باشد.

چراکه با شناخت این عوامل می توان با قدرت روند مذاکره را در اختیار داشت و آن را کنترل کرد.

در این مقاله ابتدا به تعریفی از مذاکره پرداخته و آن را از جهات مختلف بررسی کنیم.

مذاکره زمانی شکل می‌گیرد که میان خواسته‌ها و نیازهای دو طرف تضاد ایجاد می‌شود و اختلاف پیدا می‌کنند.

اما نشستن پای میز مذاکره نشانه خوبی است که طرفین خواهان حل  و فصل مسالمت آمیز اختلاف های خود هستند.

پس مذاکره به معنی نوعی تعامل و تلاش برای رسیدن به خواسته هایی متفاوت است.

با مذاکره و گفتگو روند نزدیک شدن فکرها و ایده ها را به دنبال خواهد داشت.

با وجود اینکه مذاکره محلی برای حل اختلاف های پیش آمده است

اما گاهی همین مذاکره می تواند نتایج معکوس داشته باشد.

 

شناخت عوامل تاثیر گذار بر مذاکره

ایجاد تضاد یکی از عوامل تاثیرگذار بر مذاکره

درگیر شدن احساسات. طرف‌های مذاکره انسان هستندو هرانسانی در شرایط مختلف ممکن است درگیر احساسات مختلفی شود.

یکی از مهمترین نکات این است که تصمیم گیری در زمانی که احساسات بر ما غالب شده بسیار سخت و خطرناک است.

پس در چنین شرایطی نباید به مذاکره ادامه داد.

برداشت های شخصی. هر انسانی طرز تفکر و نگرش خود را نسبت به موضوعات مختلف دارد

پس داشتن برداشت مختلف از یک موضوع نباید عجیب و دور از ذهن باشد.

یکی از راه های شناخت و درک این موضوع دانستن در مورد نحوه ادراک و شیوه نگرش است.

توجه به حاشیه تا اصل موضوع. ذهن انسان علاقه خاصی به مسائل حاشیه ای و خارج از موضوع دارد

برای همین هم هست که بیشتر خبرهای پر بازدید در سایت های خبری مربوط به خبر های حاشیه ای می شود.

حاشیه همیشه جذاب تر از اصل موضوع برای مغز است.

برای همین باید این نکته را در نظر داشت که در پای میز مذاکره مسائل حاشیه ای را در همان حاشیه قرار دهیم

و اجازه ندهیم که بر روی نگرش ما برای تصمیم گیری مسائل مهم تاثیر بگذارد.

نگاه برد باخت. همه ما برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنیم و برای بردن بیشترین منافع برنامه ریزی می کنیم.

اما در نظر نگرفتن منافع طرف مقابل می تواند تضاد ها را بیشتر کند.

دست کم گرفتن تضادها. گاهی اوقات دست‌کم گرفتن تضادها به معنی بی‌اهمیت دانستن خواسته‌های طرف مقابل تلقی خواهد شد

پس باید سعی شود تا برای تضادها فکر و برنامه داشت.

در این صورت است که طرف مقابل این اطمینان را پیدا خواهد کرد که برای تامین خواسته های او فکر شده است.

موضع گیری. یکی از بدترین استراتژی های مذاکره اتخاذ روش موضع گیری است.

داشتن موضع هنگام مذاکره چند مشکل را همزمان ایجاد خواهد کرد.

روش جایگزین برای موضع گیری استفاده از مذاکره اصولی است که به چهار موضوع اشخاص، خواسته ها، راه حل ها و معیارها می پردازد.

که برای مطالعه دقیق تر می توانید با کلیک کردن بر روی هر کدام از چهار عنوان بالا، مقاله مربوطه را مطالعه کنید.

بزرگ نمایی تضادها. همانطور که در بالا اشاره شد باید به تضادها توجه کرد و برای هرکدام از آنها برنامه داشت

توجه بیش از حد و بزرگ کردن تضادها نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه می‌تواند شکاف‌های فکری دو طرف مذاکره را بیشتر کند.

شناخت عوامل تاثیر گذار بر مذاکره

رفتار از عوامل تاثیرگذار بر مذاکره

در برهه هایی از مذاکره رفتارهای متفاوتی هم از طرفین مذاکره دیده می شود که در زیر به آنها اشاره می شود.

حمله و پا فشاری بر موضع. این رفتار نقطه مقابل روش قبلی است به این صورت که طرف مذاکره کننده به اصطلاح به هیچ صراطی مستقیم نیست

و تنها خواسته  و نظر خودش را پیوسته تکرار می کند.

تسلیم شدن. گاهی یکی از طرفین در حین مذاکره از خواسته خود کوتاه می آید و تسلیم دیدگاه و نظر طرف مقابل می شود

گاهی می تواند روش مناسبی برای مذاکره باشد.

یافتن راه حل. یکی از بهترین رفتارهایی است که می تواند از طرفین مذاکره کننده سر بزند

چرا که هر مسئله ای که بین آنها است تنها از طریق راه حل اصولی و منطقی برطرف می شود.

اجتناب از تنش. این روش را می توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اول به تسلیم شدن شباهت دارد.

به‌این صورت که هرکدام از طرفین مذاکره کننده برای جلوگیری از بروز تنش در مذاکره از خواسته خود کوتاه آمده

و تسلیم خواسته طرف مقابل می شود.

در بخش دوم هم می توان شباهتی به یافتن راه حل پیدا کرد.

اجتناب از تنش می تواند ناشی از تمرکز دو طرف مذاکره کننده برای یافتن راه حل مناسب باشد

این روش، راهی مطمئن تر برای رسیدن به توافقی عادلانه است.

مصالحه. این روش یک مرحله از تسلیم شدن بالاتر است اما ما را به توافقی مبتنی بر نتیجه برد-برد نمی‌رساند

چراکه مصالحه کردن صرفا قبول یک سری خواسته‌ها و تعهدهاست که تنها تنش و تعارض‌ها را تخفیف می‌دهد.

در مصالحه هدف از بین بردن اختلاف و تنش است نه توجه به خواسته های طرفین.

برای‌همین بعد از مصالحه هیچ‌کدام از طرفین به خواسته‌های خود نمی‌رسند به اصطلاح آتش را در زیر خاکستر پنهان می‌کند.

 

 

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان – نکته‌ای مهم برای مذکره کنندگان

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان، یکی از نکات مهمی است که نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.

برای همین این مقاله را به ویژگی‌های ظاهری و پوشش مذاکره کنندگان اختصاص دادیم.

یکی از دوستان من که برای تحصیل به ایالات متحده سفر کرده است،

داستانی را از اولین روز دانشگاه خود برای من تعریف کرد.

وی گفت: «همه در کلاس نشسته بودیم که فردی با شلوار کوتاه

و پیراهنِ به قول خودمان گل منگلی و یک کلاه عجیب و غریب، وارد شد.

با خودم فکر کردم که اگر استاد بیاد و این فرد رو با این لباس به بینه حتماً بهش تذکر می ده!

ولی در کمال تعجب به سمت تخته رفت. اون استاد بود!»

در کشورهای غربی پوشش از اهمیت زیادی برخوردار نیست

و معمولاً افراد با لباس‌هایی که راحت هستند، در طول روز به فعالیت می پردازند.

شاید این داستان را هم از انیشتین شنیده باشید که برای شرکت در سمیناری لباس‌های همیشگی خود را بر تن کرد.

یکی از همراهان وی گفت: « چرا لباسی نو و تمیز که در خورد شما باشد نمی پوشید؟»

انیشتین پاسخ داد: « اینجا همه من را می شناسند و نیازی به این کار نیست.»

چند روز بعد، وی برای شرکت در جلسه ای که در شهری دیگر برگزار می شد، با همان لباس همیشگی خود حضور یافت.

دوباره همان سوال از وی در خصوص لباس اش پرسیده شد.

در پاسخ گفت: « اینجا که کسی من را نمی شناسد پس نیازی به لباس دیگر نیست.»

خیلی از سخنرانان مشهوری هم هستند که با لباس‌های غیر رسمی بر روی صحنه حاضر می شوند

و به سخنرانی می پردازند.

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان

 

اما یک سؤال، آیا تا به حال مذاکره کننده، نماینده سیاسی و یا سازمانی را دیده‌اید که با لباس غیر رسمی در جلسه مذاکره حاضر شود؟

اگر چه در کشورهای غربی پوشش و لباس ( البته نه همیشه) خیلی اهمیت داده نمی شود،

ولی تا به امروز مذاکره کننده ای با شلوار کوتاه و یا لباس غیر رسمی پای میز مذاکره وارد نشده است.

این امر حکایت از میزان بالای اهمیت ظاهر و نحوه پوشش مذاکره کنندگان دارد.

 

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان

 

قانون ۳ ثانیه در مورد پوشش و ویژگی ظاهری مذاکره کنندگان

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که از یک فردی که برای اولین بار ملاقات می کنید خوشتان نیاید

و دلیل واضحی هم برای این حس خود نداشته باشید و یا برعکس، فردی در همان ثانیه‌های اول

در دل شما نفوذ می کند و یکی از افراد محبوب شما می شود.

این حس بیشتر مربوط بخشی از مغز ما است که می تواند پس از

دریافت اطلاعات مربوط به پوشش ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان، در ۳ الی ۵ ثانیه قضاوتی را شکل دهد.

بر این اساس مذاکره کنندگان و نمایندگان زمان زیادی را برای اثرگذاری مثبت بر طرف‌های مذاکره کننده ندارند.

عملکرد مغز

این قضاوت، به دلیل ساختار مغز صورت می گیرد. چراکه مغز ما به سه قسمت:

مغز قدیم، مغز میانی و مغز منطقی تقسیم می شود.

وظیفه این قضاوت زود هنگام بر عهده مغز قدیم است، که اجداد ما در زمان‌های انسان‌های بدوی،

به وسیله عملکرد این مغز، موقعیت‌های خطرناک و شرایط عادی را تشخیص می دادند.

مغز قدیم که وظیفه اصلی آن حفظ بقا و تأمین امنیت جانی ماست،

در چند ثانیه شرایط و فرد مقابل ما را از سر تا پا اسکن می کند

و در یک قضاوت کلی، نظر ما را نسبت به طرف مقابل می سازد.

بر این اساس مذاکره کنندگان به شدت بر روی پوشش ویژگیهای ظاهری و همینطور بر روی رفتار های ابتدایی خود حساس هستند

و علاوه بر لباس بر سایر عواملی که می تواند بر روی نظر طرف‌های مقابل تأثیر داشته باشد را با دقت کنترل می کنند.

 

برای شناخت بیشتر خصوصیات رفتاری مذاکره کنندگان می توانید مقاله شخصیت شناسی در مذاکره را مطالعه کنید.

 

سایر ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان

استفاده از عطرهای معطر. داشتن بوی مناسب و خوش از ویژگی‌هایی است که در اسلام هم به آن تأکید شده است

و هر نماینده و مذاکره کننده ای باید حتماً به این موضوع توجه داشته باشد که

انتخاب یک رایحه مناسب می تواند وی را چند گام به جلو ببرد.

در استفاده از عطر باید به این نکته توجه داشت که رایحه ای مناسب انتخاب و به اندازه استفاده شود.

چراکه برخی از افراد نسبت به بوهای تند و عطر برخی از گل‌ها حساسیت دارند.

موهای سر و صورت. آراستگی از ویژگی‌های بسیار مهم است و مرتب بودن موهای سر و صورت می تواند شخصیتی متفاوت را از ما به نمایش بگذارد.

 

پوشش و ویژگی‌های ظاهری مذاکره کنندگان

 

صورت باید کاملاً اصلاح شده باشد و اگر دارای محاسن هستید، حتماً نسبت به اندازه آن دقت کرده و ریش خود را مرتب نگه دارید.

موهای گوش، بینی و ابرو. هرچه موهای زائد صورت کمتر باشد آراسته تر و مرتب تر به نظر خواهید رسید.

نحوه ایستادن. میزان بسیار زیادی از قدرت و اعتماد به نفس را می توان از نحوه ایستادن و راه رفتن به طرف مقابل القاء کرد.

برای این کار لازم است که کاملاً صاف ایستاده و وزن بدن را بین دو پا تقسیم کنید.

سر و سینه را ( به صورت طبیعی) بالا گرفته و در هنگام راه رفتن قدم‌های بلند بر دارید.

 

 

شخصیت شناسی در مذاکره

شخصیت شناسی به روش MBTI – قسمت دوم

در مقاله پیشین در مورد اهمیت شناخت مخاطب در مذاکره صحبت شد

و یکی از روش‌های روانشناسی که می تواند ما را در شناخت مخاطب کمک کند معرفی گردید.

یکی از راه‌های شناخت مخاطب استفاده از روش MBTI است.

این روش ابتدا توسط یونگ مطرح شد و سپس توسط یک مادر و دختر آمریکایی تکمیل شد.

بر اساس روش MBTI هر انسانی دارای چهار بعد و شانزده تیپ شخصیتی است. که هر کدام را توضیح خواهیم داد.

در این مقاله قصد داریم تا دو بعد دیگر، از چهار بعد MBTI را با شما در میان بگذاریم.

 

سوال سوم نحوه تصمیم گیری به چه صورتی است؟

بر اساس روش MBTI هر انسانی به دو روش فکری و احساسی برای زندگی کاری و شخصی خود تصمیم گیری می کند.

  • فکری

این دسته از افراد معمولا تحلیل های غیر شخصی دارند و به طور کلی ایراد گیر هستند و به دنبال مشکلات می گردند.

معیار آنها عقل و رهیافت های منطقی است. و همه را بر اساس منطق و استانداردهای خودشان می سنجند.

معمولا دیگران در توصیف آنها از واژه های سختگیر، بی احساس، بی رحم و خشن استفاده می کنند.

به طور کلی شاید خود را رک گو ( بی تعارف) و بیان کننده حقایق می دانند.

 

شخصیت شناسی به روش MBTI

 

  • احساسی

احساسی ها نقطه مقابل فکری هستند به این صورت که توجه آنها به این است که تصمیماتشان چه تاثیری بر روی دیگران خواهد داشت.

به همدلی و همدردی بیشتر اهمیت می دهند و معمولا شروع کننده جروبحث و  مشاجره نیستند.

آنها هم برای خود قوانینی دارند ولی به این نکته هم توجه دارند که همیشه استثنا وجود دارد.

در صحبت کردن با دیگران به ادب و احترام بیشتر از بیان واقعیت ها اهمیت می دهند

و تمایل خاصی در راضی کردن و راضی نگه داشتن دیگران دارند.

 

سوال چهارم سبک زندگی ما به چه صورتی است؟

برای فهمید اینکه سبک زندگی ما چگونه است، ویژگی های دو سبک منظم و منعطف را با هم مرور می کنیم.

  • منظم

حتما دیدید افرادی را که همه چیز آنها دارای نظم و ترتیب خاصی است.

برخی از این افراد را حتی در نگاه اول نیز می توان شناسایی کرد.

نحوه لباس پوشیدن، رفتار و حرکات ، برنامه های روزانه و … همه و همه دارای چهار چوب و نظم خاصی قرار دارد.

این افراد پایبند به قوانین شخصی و اجتماعی هستند. و اولویت آنها کار است و سپس به تفریح می پردازند.

دائم در حال برنامه ریزی هستند و حتی برای کارهای کوچک روزانه خود نیز برنامه ریزی می کنند.

کارها را به صورت اولویت بندی شده انجام می دهند برای همین تا کاری تمام نشده به سراغ کار بعدی نمی روند.

نگاه آنها به زمان هم به صورت بسته های چند دقیقه ای است.

 

  • منعطف

این افراد برعکس منظم ها چهار چوب خاصی را برای خود ترسیم نمی کنند.

چراکه هر گونه چهارچوب آزادی عمل آنها را می گیرد و اذیت شان می کند.

برای مسائل و کارهای خود سریع تصمیم گیری نمی کنند و تا جایی که بتوانند تصمیمات مهم را به تعویق می اندازند

برای همین هم موضوعات باز زیادی را در ذهن دارند.

اول تفریح می کنند سپس به کار های خود می پردازند. و معمولا برای وقت ارزش زیادی قائل نیستند.

این افراد خود را با شرایط جدید وفق می دهند و برای اتفاقات از قبل برنامه ای ندارند.

با دریافت اطلاعات جدید اهداف و مسیر خود را عوض می کنند.

 

با هر یک از این ویژگی هایی که در MBTI مطرح شده است آشنا شدیم

و با توجه به  ویژگی هایی که ذکر شد می توان خصوصیات و خلقیات طرف مقابل را شناسایی کرد.

چند نکته وجود دارد که باید به آنها توجه داشت.

هر فردی از چهار سوال مطرح شده یکی از ویژگی ها را دارد

به عنوان مثال در سوال اول که مربوط به دریافت انرژی است، هر فردی یا درون گراست و یا برون گرا.

برای تطبیق ترجیح ها باید توجه داشته باشید که هریک از انسانها در یک طیفی از این ویژگی ها قرار دارند

و میزان درون گرایی یک نفر می تواند کم و یا زیاد باشد.

به عبارت دیگر اگر درون گرایی و برون گرایی را دو کفه ترازو در نظر بگیریم

یکی از آنها سنگین تر است و حالت تعادل ندارد.

 

 

شخصیت شناسی در مذاکره

شخصیت شناسی در مذاکره – جادوی مذاکره قسمت اول

 

شخصیت شناسی در مذاکره مهمترین ابزار مذاکره کننده حرفه ای است.

در این مقاله سعی داریم تا شما را به این ابزار قدرتمند مجهز کنیم.

 

هر انسانی به روش خاص خود فکر و عمل می کند.

برای اینکه بتوانیم سریع‌تر در مذاکره به نتیجه برسیم نیاز داریم تا انسان‌ها را به درستی بشناسیم

و بدانیم که طرف مقابل ما چه نوع ویژگی خلقی و رفتاری را  دارد.

در این صورت است که می توان به راحتی با وی ارتباط برقرار کرد و خواسته‌ها و نیازهای او را فهمید.

روش‌های مختلفی در روانشناسی برای پی بردن به این مطلب وجود دارد

تا بتوان به ویژگی شخصیتی و خلقیات طرف مقابل پی برد.

 

شخصیت شناسی با روش MBTI

یکی از راه‌های شناخت مخاطب استفاده از روش MBTI است. این روش ابتدا توسط یونگ مطرح شد

و سپس توسط یک مادر و دختر آمریکایی تکمیل شد.

بر اساس روش MBTI هر انسانی دارای چهار بعد و شانزده تیپ شخصیتی است.

که هر کدام را توضیح خواهیم داد. هر کدام از چهار بعد را می توان با چهار سؤال پیدا کرد.

اولین سؤال مربوط به نحوه دریافت انرژی است.

 

سؤال اول – فرد انرژی خود را چگونه دریافت می کند؟

انسان‌ها به دو روش انرژی از دست رفته خود را تأمین می کنند.

و بر این اساس به دو دسته درون‌گرایی و برونگرایی تقسیم می شوند.

شخصیت شناسی در مذاکره

 

  • درون‌گرایی

افرادی در این دسته قرار می گیرند که از بودن در تنهایی بیشتر لذت می برند

و معمولاً به جای مهمانی‌های شلوغ و تفریحات پر هیجان، ترجیح می دهند

در منزل به کتاب خواندن یا گوش کردن موسیقی مشغول باشند.

این دسته از افراد تعداد دوستان محدود ولی بسیار باکیفیتی دارند

و شاید تعداد دوستان آن‌ها به اندازه انگشتان یک دست نرسد اما با همان افراد بسیار صمیمی بوده و از بودن با آن‌ها لذت می برد.

افرادی که درون‌گرا هستند بیشتر فکر می کنند تا حرف بزنند و

اگر سؤالی از آن‌ها پرسیده شود ابتدا به خوبی فکر کرده و سپس پاسخ می دهند

از مورد توجه قرار گرفتن گریزان هستند و بیشتر گوش می کنند تا حرف بزنند.

در اینجا لازم است به یک نکته توجه شود که درون‌گرایی با خجالتی بودن بسیار متفاوت است

چراکه افراد خجالتی رفتاری را که از خود بروز می دهند بر خلاف میل و رضایت شخصی‌شان است

و بعد خود را به خاطر حرف نزدن یا انجام ندادن کاری سرزنش می کنند.

این در حالی است که افراد درون‌گرا از تنهایی لذت می برند

و ترجیح آن‌ها بر تنهایی و بیشتر گوش کردن و تعمق بر روی موضوعات مختلف است.

  • برون‌گرایی

افراد برون‌گرا انرژی خود را از بیرون، و در معاشرت با دیگران به دست می آورند.

و دوست دارند که مرکز توجه باشند و دیده شوند.

این افراد معمولاً کل سرسبد مجالس و محافل مختلف هستند.

دوستان بسیار زیادی دارند که شاید لیست شماره‌های آن‌ها از هزار نفر هم بیشتر باشد.

بیشتر حرف می زنند تا اینکه گوش کنند و اول عمل می کنند و بعد فکر می کنند.

برونگراها معمولاً بر یک موضوع توجه ندارند و چند کار را هم‌زمان رسیدگی می کنند برای همین خیلی درگیر جزئیات نیستند.

 

اگر بخواهیم در یک جمله تفاوت میان درون‌گرایی و برون‌گرایی اشاره داشته باشیم

می توان گفت که ترجیح درون‌گراها به تنها بودن و کسب انرژی از آرامش درونی خودشان است

در حالی که برون‌گراها انرژی خود را از اطرافیان و دوستان خود می گیرند و منبع بیرونی به آن‌ها انرژی می دهد.

 

سؤال دوم – اطلاعات را چگونه دریافت می گنیم؟

مبنی دریافت اطلاعات هر انسانی ممکن است متفاوت باشد.

بعضی از ما نگاهی کلی از اطلاعات و شواهد داریم و برخی دیگر به جزئیات توجه دارند.

بر این اساس انسان‌ها به دو دسته حسی و شهودی تقسیم می شوند.

  • حسی

این افراد اطلاعات را از طریق حواس ۵ گانه خود دریافت می کنند و توجه آن‌ها به جزئیات است.

دریافت اطلاعت این افراد به صورت گام به گام و قدم به قدم است

و زمانی که بخواهند مطلبی را بیان کنند هم به صورت گام به گام صحبت می کنند.

 

شخصیت شناسی در مذاکره

 

توجه این دسته از افراد به زمان حال است و بیشتر در الآن سیر می کنند و تجربه شخص خود را ملاک قرار می دهند.

آن‌ها واقع‌گرا هستند و به ایده‌هایی که قابلیت اجرایی داشته باشند علاقه و توجه نشان می دهند.

 

  • شهودی

آن‌ها از وقایع به صورت کلی و یک تصویر از بالا نگاه می کنند. نگاه آن‌ها به آینده است.

معمولاً از استعاره و تشبیه و … در صحبت‌های خود استفاده می کنند.

در یاد گیری مطالب جدید معمولاً فعال هستند ولی از مهارت‌های آموخته شده خود استفاده نمی کنند.

شخصیت شناسی در مذاکره

 

بر خلاف حسی‌ها ایده‌های مطرح شده را صرفاً به دلیل ایده و تازه بودن آن دوست دارند.

معمولاً به جزئیات دقت نمی کنند و توجه آن‌ها به غریزه خودشان است.

 

در نهایت تفاوت افراد حسی و شهودی بیشتر بر نگاه آن‌ها است به این صورت که حسی‌ها نگاهی جزئی دارند

و به جزئیات توجه می کنند در حالی که شهودی‌ها کل نگر هستند و به وقایع به صورت یک تصویر کلی نگاه می کنند.

 

در مقاله بعدی به دو بعد دیگر از چهار بعد MBTI پرداخته شده است.